
در آیندهای نزدیک ، تکنولوژی زندگی را از جنبه های مختلف تا حدود زیادی کنترل میکند ، اما زمانی که زندگی گری ، فردی که شناخت خوبی از خودش دارد و از تکنولوژی در حال پیشرفت هم میترسد ، تغییر میکند ، تنها امیدش برای انتقام یک تراشه ی کاشته شده ی کامپیوتری است که آن را استم مینامند و…

داستان فيلم در دهه ۱۹۵۰ اتفاق مي افتد که "مرتل" پس از سالها براي مراقبت از مادر بيمارش به زادگاهش در استراليا بازميگردد. او یک خیاط لباس های زنانه است که در پاریس به صورت حرفه ای آموزش دیده. حال که او به آنجا بازگشته، سعي در گرفتن انتقام از کسانی دارد که در گذشته باعث شدند کار اشتباهی انجام دهد..

در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم، «ژنرال داگلاس مک آرتور» تصميم گرفت به قولي که در سال ۱۹۴۲ داده بود، وفا کند و دوباره پس از عقب نشيني اجباري از فيليپين، به آن جا برگردد. بيش از پانصد سرباز امريکايي در اردوگاهي در فيليپين اسير ژاپني ها بودند و با آنان رفتاري بي رحمانه صورت مي گرفت و «مک آرتور» مي خواست مطمئن شود که اين سربازها صحيح و سالم به کشورشان باز مي گردند.