
سال ۲۰۰۷. مانوئل لوپز ویدال یک سیاستمدار سرشناس اسپانیایی است و دست راست رئیس جمهور جامعه خودمختار (که به عنوان عضو حزب حاکم اسپانیا) کار می کند، اما پشت شخصیت درستکار و احترام به همکاران و دوستان حزب، مانوئل یک مرد فاسد است که از سالها پیش از موقعیت سیاسی اش در حزب کنار گذاشته شده است و خارج از بحث کمک و گرفتن پول با استفاده از هر روش غیر قانونی کارهایی دیگری نیز کرده و زمانی که یکی از دوستانش دستگیر شد مشکلات او دوباره شروع میشود...

داستان درباره شخصی به نام لورا (پنهلوپه کروز) هست که در آرژانتین و در شهر بوئنوس آیرس زندگی میکند، او به همراه فرزندانش برای شرکت در یک جشن به شهری در نزدیکی مادرید که در آن بزرگ شده است برمیگردد. در این سفر که پیشبینی میشد به تجدید دیدار از اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظرهای به وقوع میپیوندد که بر روند زندگی لورا و خانوادهاش تأثیر میگذارد.

یک جراح پلاستیک ماهر به نام «رابرت لدگارد» ( آنتونیو باندراس ) که از گذشته ی غمناکش رنج می برد، بعد از سوختن همسرش در آتش، پوستی ترکیبی می سازد که در برابر هر نوع آسیبی مقاوم است. او این پوست را روی یکی از بیمارانش آزمایش می کند، که زنی مرموز است و با تراژدی او در گذشته نیز بی ارتباط نیست...