«لوسي امرسن» (ويست)، زني تازه مطلقه، همراه دو پسر نوجوانش، «مايکل» (پاتريک) و «سام» (هيم)، نزد پدر خود در شهر کوچک سانتا کلاراي کاليفرنيا مي رود. گروهي از جوانان شرور به رهبري «ديويد» (ساترلند)، مايکل را به مخفيگاه خود مي برند و در آنجا به او خون مي نوشانند. چندي بعد «مايکل» حس مي کند که آرام آرام بدل به يک خون آشام مي شود...
لوکاس بلای دانش آموز ۱۴ ساله دبیرستانی باهوش و عصبی در حومه شیکاگو است. او با مگی، دختر بزرگتر جذابی که به تازگی به شهر نقل مکان کرده است، آشنا می شود. مگی پس از ملاقات با لوکاس در یکی از جست‌وجوی‌های حشره‌شناختی‌اش، با او دوست می‌شود و در طول تابستان با او وقت می‌گذراند تا مدرسه شروع شود...
شهر کوچک "تاکرز میل" مکانی آرام و عادی است تا اینکه شبی قتل های مرموز آغاز می شوند.مردم شهر تصور می کنند قاتلی دیوانه پشت قتل ها است و تلاش می کنند او را پیدا کنند، اما...
نوجوانی موظف است از مادر طلاق گرفته اش در برابر دوست پسرِ خطرناکش که یک دلال مواد مخدر است، محافظت کند...