
اسپارتا، ميسي سيپي. در شبي گرم، »سام وود« (اوتس)، پليس گشتي، جنازه ي کارخانه داري اهل شمال را مي يابد و سپس در ايستگاه قطار به مرد سياه پوستي مظنون مي شود و او را دستگير مي کند. خيلي زود معلوم مي شود که مرد، »ورجيل تيبز« (پواتيه) خود پليس جنايي و از اهالي فيلادلفيا است. اما »بيل گيلسپي« (استايگر) رئيس پليس جديد شهر مايل نيست که »تيبز« در اين ماجرا دخالت بکند.

سال ۱۹۲۶. روحيه ي ملي گرايي افراطي چين را فرا گرفته است و همه خواهان خروج خارجي ها از خاک کشورشان هستند. دولت امريکا به قايق جنگي »سان پابلو« مأموريت مي دهد از شهروندان امريکايي منطقه محافظت کند. ميسيونر مذهبي، »آقاي جيمسن« (گيتس) و »شرلي« اکرت« (برگن) معلمه ي مدرسه جزو اين شهروندان هستند....

« بریک » ( نیومن )، همسرش « مگى » ( تیلر ) را در مورد مرگ دوستش مقصر میداند و به همین دلیل از او که دیوانه وار دوستش دارد متنفر شده و به توش خوارى پناه آورده است. « بریک » و برادرش، « کوپر » ( کارسن ) در املاک پدرى جمع شده اند تا سرانجام پدر ( آیوز ) – که به تشخیص پزشکان در آستانه ى مرگ است – روشن شود ...