
۱۰ سال از آخرین باری که به سلمونی کالوین(Calvin) رفتیم میگذرد. کالوین و دوستانش هنوز در آنجا کار میکنند ولی مغازه شاهد تغییرات زیادی بود. یکی از واضحترین تغییرات این است که الان این سلمونی مختلط شده است. حالا زنان سخن چینی، درام و طعم خاص خودشان را به فیلم اضافه میکنند. علیرغم اوقات خوش و رفاقتی که در مغازه است، برای محله آنها مشکلات زیادی به وجود آمده و حالا کالوین و گروهش مجبورند که باهم کار کنند تا نه فقط مغازه بلکه حتی محله را هم نجات دهند.

«لوسي» (بولاک) که در بليت فروشي قطار شهري کار مي کند، در آرزوي ازدواج با «پيتر» (گالاگر)،يکي از مسافران است. روزي «پيتر» به داخل ريل هاي قطار مي افتد و «لوسي» او را نجات مي دهد. اما «پيتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما مي رود. خيلي زود همه او را نامزد «پيتر» مي پندارند و «لوسي» نيز ابتدا سعي مي کند واقعيت را بگويد اما بعدتر از بازي در نقش نامزد «پيتر» لذت هم مي برد...