
«جیمیمارکم» (پن)، «دیو بویل» (رابینز) و «شان دیواین» (بیکن) با هم بزرگ شده اند. یک حادثه ی تراژیک – قتل دختر نوزده ساله ی «جیمی» – آن سه دوست را دوباره گرد آورده است. «شان» که حالا کارآگاه پلیس است میکوشد تا به هر ترتیبی که شده به «جیمی» کمک کند پرده از راز قتل بردارد. اما هرچه روند تحقیقات به پیش میرود، «دیو» بیش تر در مظان اتهام قرار میگیرد. به خصوص که «دیو» خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بوده…

وسترلي ماساچوستس. «اندي سافيان» (پولمن)، رئيس کالج که با همسر تازه اش، «تريسي» (کيدمن) زندگي مي کند، براي کمک هزينه ي خانه، «دکتر جد هيل» جوان (بالدوين) را به مستأجري مي پذيرد و آرام آرام در مي يابد که «جد» و همسرش در نقشه ي تصاحب غرامتي که بيمارستان بابت تشخيص اشتباه به او پرداخته، هم دست بوده اند.

«خانم فلاکس» (شر) مرتب درگیر رابطه های بی فرجام با مردان نامناسب می شود و برای حفظ آبرو مجبور است از این شهر به آن شهر برود. دو دختر او، «شارلوت» (رایدر) و «کیت» (ریچی)، ظاهرا به این وضع خو گرفته اند.خانواده در ادامه ی نقل و انتقال هایش به ماساچوستس می رود و زندگی «خانم فلاکس» وقتی دگرگون می شود که «لو» (هاسکینز) او را می یابد…