

«خاطرات آینده» در مورد یک پسر دبیرستانی به اسم آمانو یوکیتِرو است که زیاد اجتماعی نیست و دوستان زیادی ندارد، او از صبح که بیدار میشود هر چیزی که می بیند و هر اتفاقی که برایش رخ می دهد را توی تلفن همراهش می نویسد، در واقع تلفنش مثل دفترچه خاطراتش می ماند. تا اینکه یک روز، دِئوس، خدایی که درون تصوراتش خلق کرده بوده، تصمیم میگیرد او را وارد یک بازی جالب کند، بازی خاطرات آینده...


دولت ژاپن از لبه فروپاشی مالی توسط صندوق ثروت سلطنتی نجات یافت. با این حال، برای شهروندان آن، زندگی بهبود نیافته و بیکاری، جرم و جنایت، خودکشی و ناامیدی فراگیر است. کیمیمارو که پس از ناپدید شدن پدرش و مرگ مادرش توسط عمه مادری اش بزرگ شده است، یک دانشجوی بورسیهای است که تنها رویایش زندگی پایدار و عادی است. یک روز او با مردی ملاقات میکند که به او مبلغ بزرگی از پول را پیشنهاد میدهد اگر اجازه دهد “آینده” اش به عنوان ضمانت نگه داری شود. از آن به بعد سرنوشت او به طور رادیکال تغییر میکند زیرا وارد حوزهای مرموز به نام منطقه مالی میشود، جایی که باید در مسابقات هفتگی به نام “معاملات” رقابت کند تا پول خود را حفظ کند و از از دست دادن آینده خود جلوگیری کند.


«ریک» یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها (مرده های متحرک) تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش «لوری» و پسرش «کارل» و همینطور بهترین دوستش، «شین» در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...

یک ویروس کشنده به نام مدوزا در سراسر جهان همه گیر میشود. به منظور فرار از این ویروس کشنده تعداد انگشت شماری از مردم انتخاب می شوند و در کپسول هایی به منظور درمان در آینده قرار داده می شوند. کازومی یک دختر جوان یکی از ۱۶۰ نفری است که برای این منظور انتخاب شده و در داخل یک قلعه باستانی به خواب مصنوعی درون کپسول ها فرو برده میشود و...

کنجی کویسو دانش آموز نابغه ریاضی،کاری را برای تابستان خود در شهر زادگاه عشقش ناتوسکی می پذیرد.پس از رسیدن،او متوجه می شود که خانواده اش برای جشن گرفتن تولد نود سالگی مادربزرگ خانواده دور هم جمع شده اند.او باید تظاهر کند نامزد ناتوسکی است در حالیکه بر روی یک معادله ریاضی کار می کند و...