
وقتی «برگر» (سلزر)، صاحب یک جواهر فروشی، هنگام سرقت الماس های مغازه ی خودش دستگیر می شود، نزد پلیس اعتراف می کند که مردی مسلح به نام «استیو» (براون)، همسرش (راتبلات) را گروگان گرفته است. «استیو» در تهاجم بعدی اش دختری را می کشد و با «خانم برگر» می گریزد. «وارن استنتین» (پواتیه)، مأمور FBI نیز او را تعقیب می کند...

یک واحد اطلاعاتی دریائی ایالات متحده ، هنگام انجام مأموریت اکتشافی در آبهای قطب شمال ، برای یافتن مادهای بهنام «بیزانیوم» که ظاهراً در سیستمهای دفاعی نظامی کاربرد دارد ، وارد جزیره اسواردلوف ، میشود. «ذرم پیت» ، که با فرمانده واحد «دریاسالر ساندِکر» دوستی دیرینه دارد ، به او اطلاع میدهد کشتی غرقشده تایتانیک (در سال ۱۹۱۲) ، محمولهای از «بیزانیوم» را حمل میکرده است...

هيوستن. دقايقي پيش از آغاز نخستين پرواز تحقيقاتي سفينه ي کاپريکورن يک به مريخ، سه فضانورد آن ايستگاه فضايي ربوده مي شوند. پس از پرواز به ظاهر موفقيت آميز سفينه، «دکتر جيمز کلووي» (هالبروک) توضيح مي دهد که چگونه به خاطر فشارهاي کنگره مجبور بوده سفر سه فضانورد به مريخ را به شکل دروغين بر روي زمين بازسازي کند...

یک جادوگر جوان به نام سامانتا با یک فانی به نام «دارن» آشنا میشود و با او ازدواج میکند. او سعی میکند که از قدرتهای جادوییش استفاده نکند و مانند سایر زنها خود کارهایش را انجام دهد. این در حالی است که خانوادهٔ جادوگرش از این وصلت راضی نبوده زیرا دارن جادوگر نیست و مدام در زندگی آن دو دخالت میکنند.