رمان نویس "رچارد هارلند" در قطار نیومکزیکو با "الن برنت" آشنا می شود.آن دو عاشق یکدیگر شده و پس از مدتی با هم ازدواج می کنند اما عشق وسواس گونه "الن" نسبت به "ریچارد" زندگی آنها و همه اطرافیانشان را تهدید می کند...
« بيگ جان مك مسترز » ( گيبل ) و « اسكوار جان سند » ( تريسى ) دو جويندهى نفت هستند كه فراز و نشيبهاى مالى آنان با مشغلههاى عاطفىشان در هم آميخته است.