

محوریت داستان بر روی جوانی به نام James Cole است که توانایی رفتن به آینده را دارد. او متوجه می شود در آینده ای نزدیک بیماری یا ویروس ناشناخته ای برای انسان ها مشکلاتی درست می کند. به طوری که بسیاری از آنها از بین می روند و فقط تعداد کمی از نسل انسان ها باقی می مانند. او با برگشت به زمان حال سعی می کند از این اتفاق جلو گیری کند و نسل انسان ها را به هر شرایطی شده حفظ کند اما در این راه با مشکلات فراوانی رو به رو می شود...

«نیک» کارگر فلزکار پروژه های پل سازی برای فراز از زندگی یکنواخت و خسته کننده خانوادگی رابطه عاشقانه ای با «تولا»ی زیبا و فتان پیدا می کند. این اتفاق سبب می شود تا همسرش «کیتی» رابطه اش را با او قطع و از صحبت کردن با وی خودداری کند. نیک که متوجه اشتباه خود شده، دست به هر کاری می زند تا دوباره با همسر و سه دخترش رابطه برقرار نماید. او برای ایجاد ارتباط راه تازه ای می یابد: استفاده از آوازها...