
دختری در ابتدای جوانی به یک فالگیر و کف بین برخورد می کند و در زندگی در می یابد که سرنوشت او همان است که رقم خورده بود و به سرنوشت اعتقادی عمیق پیدا می کند تا آنجا که در مقابل سرنوشت تسلیم شده و مقاومت نمی کند. این داستان داستان عشق سه نفره، دو زن و یک مرد می باشد که در سالهای ۱۹۳۰ در انگلیس اتفاق افتاده و جنگ جهانی دوم و اسپانیا و مقاومت فرانسه نیز قسمتی از داستان است.

چاک بریس (سم راک ول) یک دست اندرکار تلویزیونی است که کارش سر و کله زدن با مدیران ارشد شبکه و راضی کردن آنها برای موافقت با ایده های تلویزیونیش است. از سوی دیگر با پیدا شدن سروکله فردی مرموز به نام جیم بیرد (جورج کلونی) که مامور سیا است اوضاع کمی پیچیده می شود. جیم از چاک درخواست می کند تا چند ماموریت مخفیانه را به انجام برساند. از دیگر سو پنی (درو بریمور) معشوقه چاک به این امید است که چاک اوضاع زندگی خود را سرو سامان دهد و مقدمات ازدواج آنها را فراهم کند، اما زندگی دوگانه چاک، روز به عنوان تهیه کننده تلویزیونی و شب به عنوان مامور سیا، به طرز عجیبی پیچیده شده است.