مغول‌ها، به فرماندهی چنگیز خان، به سوی غرب حرکت کردند تا سلسله‌ی جین را سرنگون سازند و قصد داشتند برای نابودی سلسله‌ی سونگ به جنوب نیز لشکرکشی کنند. در این میان، استادان هنرهای رزمی از مکاتب گوناگون در دشت‌های مرکزی چین، با گردآوری نیرو، برای دفاع از شهر شیانگ یانگ آماده می‌شدند.
به یک تیم عملیات ویژه به سرپرستی خلبانان زبده دستور داده شده تا جت های جنگنده جدید را آزمایش کنند. پرواز آزمایشی پشت سرهم ، محدودیت های آسمان و خودشان را به چالش می کشد...
داستان در دوران فرمانروایی سه امپراتور (دوره‌ای از تاریخ چین شامل فروپاشی امپراتوری هان و آشوب کلاه‌زردها. در این دوره سه حکومت بر سرزمین چین فرمانروایی می‌کردند) اتفاق می افتد، و در مورد پادشاهی بزرگ هست که به همراه مردمش از میهنشان اخراج میشوند. پادشاه قصد دارد به هر قیمتی شده سرزمینش را دوباره پس بگیرد برای همین متوسل به راه های مخفی و اسرار آمیز برای پیروزی در جنگ ها میشود...
داستان فیلم درباره یک محافظ بازنشسته است که در گوشه ای از جهان استراحت می کند. او در آنجا با دختری جوان آشنا شده و آنها دوست صمیمی یکدیگر میشوند. اما وقتی جان دختر به خطر می افتد، او باید دوباره مهارتهایش را به کار گیرد...
یک آتش‌نشان (جکی چان) به همراه دوستانش حاضر هستند جان خود را برای هر چیز کوچکی به خطر بی اندازند. در یکی از شب‌ها ناگهان برای مهار یک آتش جزئی که در یک مغازه مشروب فروشی اتفاق افتاده اعزام می شوند ولی این آتش کوچک کم کم به تهدیدی بزرگ برای شهر هنگ کنگ بدل می شود و ...
گروهی از تبهکاران خبره و تا دندان مسلح وارد شهر می شوند و دست به سرقتی بزرگ می زنند. نیروی پلیس از متوقف ساختن آن ها عاجز است و ...
یک مادر بعد از مرگش به محل زندگی‌اش باز می گردد تا مشکلاتی را حل کند که در زمان زنده بودنش نمی توانست حلشان کند...
در سال ۱۹۰۵ یک فرد انقلابی با نام Sun Yat-Sen به هنگ کنگ می‌رود تا درباره نقش سرنگون کردن سلسله چینگ با اعضای Tongmenghui صحبت کند. اما وقتی آنها متوجه میشود که قاتلینی برای کشتن وی فرستاده شده اند گروهی را تشکیل می‌دهند تا از هرگونه حمله احتمالی جلوگیری کنند.
فیلم داستان حماسی دختر مبارز چینی مولان را که برای دفاع از پدر خود می جنگد روایت می کند...