

Top Gear را می توان یکی از بهترین و پر بیننده ترین برنامه های تلویزیونی دانست. این برنامه که توسط سه مجری پر انرژی اجرا می شود ، از شبکه BBC پخش می شود و به بررسی تخصصی و تست جدیدترین اتومبیل های روز دنیا می پردازد ، آنها را با یکدیگر مقایسه می کند ، از معایب و برتری های آنها نسبت به یکدیگر می گوید و به طور کلی خودرو را آنالیز می نماید و در حین انجام این کار حس بسیار خوبی به بیننده می دهد گویی که در آنجا حضور دارد و از نزدیک این مراحل را مشاهده می کند. ریچارد هموند که به اجرای این برنامه می پردازد غالبا سوار اتومبیلهای پرسرعت شده وانها را تست میکند. در این مجموعه شاهد تبدیل و ساخت ماشین ها به اشکال مختلف مثل موشک خواهیم بود که اتومبیل مانند شاتل فضایی پرتاب می شود همچنین این برنامه زیبا در هر قسمت یکی از شخصیت های معروف را دعوت می کند و او را به انجام مسابقه و رانندگی فرا می خواند. در این مجموعه سعی شده تا انواع تست ها و مقایسات بین جدیدترین، پرقدرت ترین، گرانترین و …اتومبیل های دنیا انجام گیرد. در راستای این مقایسات، سفرهای پرخطر و لحظات زیبایی را خلق میکند که هر بیننده ای را میخکوب می نماید. سفر به مکان های مختلف ، دیدار با شخصیت های گوناگون ، هیجان و بالا بردن سطح اطلاعات در رابطه با خوردرو های روز دنیا و چگونگی عملکرد آنها را می توان از ویژگی های این برنامه دانست.

دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مکیت یک موسسه انتشاراتی ، ثروت فراوان ، زیبایی ، یک خانه خارق عاده در منهتن و یک دوست دختر س +ک به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنه لوپز کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی آنگیزد، ظاهرا او از رابطه در واقع سرسری دیوید با خودش برداشت دیگری کرده، بنابر این دیوید را به گردش با ماشین دعوت می کند، ماشین را به جایی می کوبد، خودش می میرد . دیوید نجات می یابد اما صورتش از شکل افتاده و باید ماسکی به چهره بزند تا زخم های صورتش را بپوشاند . این حادثه باعث می شود دید او نسبت به زندگی تغییر کند .

مردي بي روح و سردمزاج به نام «جي» (رايلنس)، ملاقات هاي هفتگي با بازيگري آماتور به نام «کلر» (فاکس) دارد. تا اين که يک روز «جي»، «کلر» را تعقيب مي کند و مي بيند که مرد زندگي او، «اندي» (اسپال)، فردي سرزنده و خوش شرب است. «جي» خود را به «اندي» نزديک مي کند و با او دوست مي شود...