

این سریال که بر اساس کتابی به همین عنوان ساخته شده، شما را به دنیای نوجوانان خانوادههای ثروتمند «منهتن» میبرد. «سیرینا» و «بلر» شخصیتهای اصلی این سریال هستند که سر همه چیز با هم رقابت دارند، از لباس گرفته تا دوست پسر و برای رسیدن به هدفشان از هیچ کاری دریغ ندارند. داستان سریال از زبان دختری روایت میشود که ما هیچوقت در سریال او را نمی بینیم ولی اینطور که از شواهد پیداست یکی از دانشجوهای کالجیست که «سیرینا» در آن درس میخواند. اين دختر خاله زنک کوچکترين اتفاقات روابط دختر پسرها رو زير نظر دارد و هر اتفاقي که ميافتد بعد از مدتی کوتاه در وبلاگ او و موبايل دانشجوهاي کالج منتشر ميشود...


فکر میکنی میتونی برقصی (So You Think You Can Dance) نام یک مجموعه تلویزیونیست که از شبکه FOX پخش می شود. در واقع مجموعه این مجموعه مسابقه ای است میان شرکت کنندگان آن که هر کدام در یکی از انواع رقص ها مهارت دارند (یا فکر میکنند مهارت دارند). شرکت کنندگان از هر جنس و هر نژاد و با هر سبک موسیقی و رقص، در این مسابقه هنر نمایی می کنند و صحنه هایی اعجاب انگیز از توان بدنی یا خنده دار از حرکات مضحکی که به نظر خودشان زیباست ارائه می نمایند. سه داور (هیئت داروری مسابقه) بر رقص آنان نظارت دارند و در پایان بر اساس نمراتی که آنان به رقصنده ها میدهند، نفر یا تیم برتر انتخاب میشود و جایزه های ارزنده ای به آنان تعلق می گیرد...

سام دختر ۱۶ ساله ای است که پدرش مرده و او بهمراه مادرخوانده و دو دخترش زندگی می کند. مادرخوانده سام زن بدجنس و بی رحمی است و او را مجبور کرده که در اتاق زیر شیروانی زندگی کند. او که دختر تنهایی است، به سراغ اینترنت رفته و شروع به چت کردن می کند. سام قرار ملاقاتی با بهترین دوست اینترنتی اش که تاکنون او را ندیده می گذارد و آنها تصمیم می گیرند در مجلس رقص هالووین همدیگر را ملاقات کنند...


چارلی هارپر که یک موزیسیین موفق است در خانه ویلایی خود در ساحل ملی بو زندگی راحتی دارد چارلی که از راه نوشتن اهنگ برای کمپانی های تبلیغاتی درامد خوبی دارد ادم سر زنده وخوشگزرانی است..اما استایل زنگی بدی دارد. زیاد مینوشد ، شرط بندی میکند و هر روز با یک زن زیبا معاشرت میکند اما از رفاقت کردن و داشتن رابطه پرهیز میکنه خود را اسیر یک نفر نمیکنه اما زمانی که برادرش الن که درست برعکس چارلی است و ادم ساده لوح و زن ذلیلی است به دلیل اینکه زنش طلاقش داده و خانه اش را گرفته مجبور میشه بیاد و با چارلی زندگی کنه …