
جین گری وقتی با یک نیروی کیهانی رمزآلود برخورد میکند در آستانهی مرگ قرار میگیرد. این نیرو نه تنها او را بینهایت قویتر ، بلکه ناپایدارتر میکند. با توجه به اینکه قدرت جین در حال خارج شدن از کنترل است ، گروه او باید یک راه برای اتحاد پیدا کنند تا نه تنها روح جین را نجات دهند ، بلکه از زمین در مقابل موجوداتی که به دنبال قدرتهای جین و سلطه بر کهکشان هستند محافظت کنند و…


یک درخت الفی که با نام Ellcrys شناخته می شود، در حال مرگ است. این درخت تنها چیزی است که از سحر و جادو برای جلوگیری از تسلط نیروهای شیطانی بر ۴ سرزمین دنیا استفاده می کند و به گونه ای بقای دنیا به آن بستگی دارد. تنها کسی که می تواند این درخت را نجات دهد Amberle Elessedil می باشد، هزاران سال است از این جادو استفاده نشده است و برای دستیابی دوباره به آن، او مجبور می شود به همراه دوستش “ویل” به سفری خطرناک برود که راه آسانی در پیش نخواهد داشت...

داستان در سال ۱۹۸۱ اتفاق میافتد و درباره ماجرای انتقام شیخی در عُمَر است که آدمکشی حرفه ای بنام دنی (جیسون استاتهام) را برای کشتن افسرهای نیروی ویژه هوایی بریتانیا (SAS) که مسئول مرگ پسرش بوده اند، استخدام میکند. برای مجبور کردن دنی به این کار، شیخ دوست و همکار وی معروف به هانتر (رابرت دنیرو) را به اسارت میگیرد و شرط آزادی اش را پایان ماموریت دنی یعنی کشتن هر سه افسر تعیین میکند. برای اینکه قضیه پیچیده تر شود، دنی باید نوار ویدئویی از سه قتل تهیه کند که در آن جنایت طوری صحنه سازی شده باشد که یک حادثه بنظر برسد. در این ماموریت دو عضو دیگر گروهش دیویس و مایِر وی را همراهی میکنند و در طرف مقابل نیز یکی از ماموران سابق SAS بنام اسپایک (کلایو اوون) حضور دارد.