

داستان در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد. زمانی که موجوداتی از سیارهای دیگر به نام وتانها بعد از نابودی محل زندگیشان برای زندگی به زمین می آیند. بین آنها و زمینیها جنگی در میگیرد که طی آن زمین دگرگون شده و به سیارهای جدید مبدل میشود. سیارهای پر از خطر برای تمام ساکنین آن. در این بین عدهای متشکل از زمینیها و بیگانگان متحد شده و شهری میسازند به نام دیفاینس.


داستان سریال در مورد یک واحد از نخبگان پلیس کانادا است که مانند گروه ضربت عمل میکنند.آنها معمولا مسئولیت رسیدگی به مسائلی چون گروگان گیری،بمب گذاری و دستگیری افراد مسلح و خطرناک را به عهده میگیرند.این گروه مجهز به وسایلی با تکنولوژی بالا میباشند.روش کار آنها نیز به این صورت است که ابتدا با فرد خلافکار مذاکره میکنند و در صورت عدم پاسخگویی این روش دست به اقدام عملی میزنند…

مردي به نام «اسميت» (کلیو اوون) هنگام انتظار در ايستگاه اتوبوس و خوردن هويج شاهد تعقيب یک زن توسط مردي خشن مي شود. مرد قصد دارد او را به قتل برساند، و بر زبان آوردن دشنامي به اسميت سبب دخالت او مي شود. اسميت مانع از کشته شدن زن مي شود، اما دوستان مرد از راه رسيده و تيراندازي به قصد کشتن زن و اسميت آغاز مي شود. همزمان زن کودک را به دنيا مي آورد، ولي با وجود مهارت اسميت هنگام فرار کشته مي شود. اسميت ناچار کودک را با خود مي برد و زماني که مي فهمد آدم کشي به نام «هرتز» (پاول جیاماتی) و گروهش در صدد از ميان بردن کودک نيز هستند، ناچار به حفظ او مي شود و ...