یک موسیقیدان که همه چیزش را فدای تحقق یافتن رویایش، که تبدیل شدن به یک ستاره راک اند رول بود، کرد اکنون به خانه بازگشته و بدنبال درست کردن روابطش با خانواده می باشد...
این فیلم یک کمدی تاریک درباره ماهیت و شهرت مردم آمریکا در قرن ۲۱ است. هرچند تنها بخش کوچکی از یک ایالت واقع در شمال نیویورک به تصویر کشیده شده است...
«کيم» (هاتاوي) دختري معتاد بوده که حالا براي چندمين بار در حال ترک است. او پس از مدت ها دوري از خانواده براي شرکت در مراسم عروسي خواهر بزرگترش، «ريچل» (دويت) به خانه باز مي گردد. اما خيلي زود و بار ديگر در برقراري ارتباط با «ريچل»، پدر (اروين) و مادرش (وينگر) دچار مشکل مي شود...
یک دعوت تصادفی برای یک مهمانی هالووین، مردی را به دست یک گروه سرکش می کشاند که قصد دارند او را به خاطر هنرشان به قتل برسانند...
الکس «هیچ»، نوعی دلال ازدواج است و به مردها در مورد برقراری رابطه با زن های رؤیایی شان، مشورت می دهد. تا این که خودش علاقه مند دختر روزنامه نگاری به نام «سارا ملاس» می شود و به این ترتیب روش هایش محک خواهد خورد…
کويت، سال ۱۹۹۱. «سرگرد بنت مارکو» (واشينگتن) و «گروهبان ريموند شا» (شرايبر) طي عملياتي غافل گير مي شوند و آن ها را به آزمايشگاهي مخفي مي برند و شست و شوي مغزي مي دهند... واشينگتن، زمان حال. «شا» خود را کانديداي معاونت رياست جمهوري مي کند و پس از چندي روشن مي شود که «مارکو» برنامه ريزي شده تا پرزيدنت جديد را بکشد تا بدين ترتيب رياست جمهوري به معاونش، «شا» برسد.