

با پیروزی نازیها و متحدانشان در جنگ جهانی دوم، در اولین اقدام بعد از تصرف آمریکا این کشور را به سه بخش مختلف تقسیم میکنند. دولتی از سوی ژاپن ایالتهای نزدیک به اقیانوس آرام که ایالات غربی رشته کوه های راکی را در بر میگیرد در کنترل خود دارند و از سویی دیگر دولتی دست نشانده از سوی نازی ها کنترل امور ایالات شرقی رشته کوه های راکی را در اختیار دارند و منطقه ای در نزدیکی این رشته کوه را به عنوان منطقه بیطرف و مرزی بین این دو حکومت در نطر گرفته اند...


در روز ۲۱ مارس ۱۹۶۳ زندانی ها و نگهبانان زندان آلکاتراز به طرز اسرار آمیزی ناپدید شدند. دولت برای طبیعی جلوه دادن مساله اعلام کرد که زندان به خاطر شرایط نامناسبش تخلیه و تعطیل شده است، اما یک واحد مخفی را مامور پیدا کردن زندانی ها کرد. اکنون در زمان حاضر، زندانی ها دوباره بازگشته اند، در حالی که به نظر میرسد گذر زمان بر آنها تاثیری نداشته و خودشان هم نمی دانند در این چند دهه کجا بوده اند...

یک زن جوان که به تازگی همسرش را از دست داده، دوست پریشان حال همسرش را برای زندگی با خود و دو فرزندش دعوت می کند. این دوست، که به دلیل از دست دادن همسر خود دچار افسردگی شده است، در ابتدا با این پیشنهاد مخالفت می کند، اما سرانجام قبول می کند. با گذشت زمان، او با کمک خانواده، زندگی خود را تغییر می دهد و به یک مرد قوی و مستقل تبدیل می شود. او به خانواده کمک می کند تا با از دست دادن همسرشان کنار بیایند و با آن روبرو شوند.


سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...


داستان این سریال علمی تخیلی درام به این شکل شروع می شود که ما شاهد ناپدید شدن افرادی در زمانهای مختلف در کشورهای مختلف و با نژادهای مختلف هستیم .این افراد که تعدادشان ۴۴۰۰ نفر است در یک روز به خصوص دو باره و یکجا در یک نقطه از خاک امریکا ظاهر می شوند و در بین از انها دختر بچه ای که ۸۰ سال پیش ناپدید شده بود تا سیاهپوستی که در دهه ۵۰ غیب شده بود وجود دارند .این افراد که هیچ خاطره ای از انچه بر انها گذشته ندارند توسط ما مو رین به قرنتینه برده میشوند و بعد از مدتی ازاد میشوند .. و حالا از این به بعد شاهد مواجه این افراد با دنیایی جدید می شویم که هیچ تناسخی با ان ندارند …. زنی که ۱۲ سال پیش که دختری چند ماهه داشت غیب شده و اکنون دختر خود را ۱۲ ساله میبیند که دیگر او را نمی شناسد و خود را دختر زنی میداند که شوهرش بعد از ناپدید شدن او با ان ازدواج کرده . مرد سیاهپوستی که به خانه خود باز میگردد و به جای خانه خود پلی عظیم الجثه را میابد و خلاصه هر از این افراد انگار چیزی را از دست داده اند ولی …. انها انگار در طول غیبت خود انگار چیزهایی نیز به دست اورده اند . مثلا دختر کوچولی ما می تواند اینده را پیش بینی کند یا پسر جوانی می تواند انسانها را احیا کند یا بمیراند...