
در سال ۱۹۳۰ مرد جوانی به نام “جسی اوونز” اولین نفر از خانواده اش است که موفق می شود به دانشگاه برود. او به ایالت اوهایو سفر می کند و زیر نظر مربی دو و میدانی خود لری اسنایدر آموزش می بیند. دونده سیاه پوست آفریقایی با سرعت و پتانسیلی که دارد در کارش موفق می شود و افراد مرتبط با المپیک را تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال اوونز به دلیل مسائل زندگی اش و همچنین بحث نژاد پرستی که در آن زمان بسیار رواج داشت، برای شرکت در المپیک ۱۹۳۶ که قرار بود در آلمان برگزار شود، دچار مشکل می شود، اما با این حال دست از تلاش برنمی دارد تا اینکه...

کاترین وینتر متخصص توجیه علمی پدیده های غیر طبیعی و ناشناخته و استاد دانشگاه است که قبلاً یک مبلغ متعصب مسیحی بوده اما پس از از کشته شدن همسر و فرزندش ایمان خود را نسبت به دین از دست داده و زندگی اش را صرف مبارزه با خرافات مذهبی کرده است . در ادامه مردی به اسم داگ که در یک شهر کوچک معلم مدرسه است به کارتین اطلاع می دهد که آب رودخانه ای که از کنار شهرشان می گذرد بتازگی به رنگ قرمز درآمده و ...

سال ۲۰۵۸. «سازمان يونايتد گلوبال اسپيس فورس»، خانواده ي رابينسن را براي گزارش دادن از آينده ي زيست محيطي ساحل درياها براي نژاد بشري - که روي زمين دچار مشکل شده - طي يک سفر تبليغاتي و تفريحي به فضا مي فرستد. در حالي که جاسوس فضايي، «دکتر اسميت» (اولدمن) نيز براي خرابکاري در اين مأموريت هم راه آنان است...

سرهنگ «جان هنري پاترسن» (کيلمر) براي احداث خط آهن به آفريقا مي رود. با پيدا شدن يک شير آدم خوار، کار به مشکل بر مي خورد، اما «پاترسن» تله اي براي شير مي گذارد و او را مي کشد. دو ماه بعد روند ساختن پل به خوبي پيش مي رود. اما سر و کله ي دو شير درنده ي ديگر که بسيار خطرناک هستند، پيدا مي شود. بوميان معتقدند که اين دو شير روح دو هيولا هستند......

لس آنجلس، سال ۱۹۹۷. «کارآگاه هريگان» (گلاور) و گروه ضربت ضد مواد مخدرش، در ميانه ي زدو خورد شديد بين دارو دسته ي قاچاقچي هاي جاماييکايي و کلمبيايي گير افتاده اند. هنگام درگيري با دارو دسته ي کلمبيايي ها، موجود مرموزي وارد صحنه مي شود و قاچاقچي ها را قتل عام مي کند. جاماييکايي ها با استفاده از اين فرصت، به رئيس قاچاقچي هاي کلمبيايي حمله مي کنند ولي آنان نيز به دست آن موجود نيمه نامرئي به قتل مي رسند...