داستان فیلم در مورد سه مامور پلیس متفاوت در بروکلین است که بعد از پیمودن مسیر های مختلفی که در پی گرفته اند، گذر همگی شان به یک منطقه خطرناک در شهر می افتد...
یک تیرانداز ماهر برای مدتی است که در آرامش زندگی می کند، تا اینکه از یک توطئه برای ترور رئیس جمهور مطلع می شود. اکنون او که متهم اصلی این ترور شناخته شده است، تصمیم می گیرد رد قاتل اصلی را بگیرد و دست عاملان اصلی ترور را رو کند...
«آرتور» (اوئن) شواليه ي دلاور و مسيحي با ايمان، در تنگناي غريبي گير افتاده: از يک سو مايل است به رم سفر کند و در خدمت مذهب و ايمانش درآيد و از سوي ديگر، به شدت به سرزميني که در آن به دنيا آمده، پاي بند است. در حالي که انگلستان در کام شورش و بي قانوني فرو غلتيده...
ستوان «واترز» ( بروس ویلیس ) فرمانده تیم ویژه ای است که افرادش را به جنگل های نیجریه می برد تا دکتر «لنا کندرکس» ( مونیکا بلوچی ) را آزاد کند. اما آن ها در میابند که کندرکس تنها در صورتی همراهشان می آید که ۷۰ پناهنده دیگر را نیز نجات دهند.
«جيک هويت» (هوک) پليس تازه کاري است که مي خواهد به بخش ضد قاچاق مواد مخدر پليس لس آنجلس به فرماندهي «سرگرد آلونزو هريس» (واشينگتن) بپيوندد. «هريس» قبول کرده که پيش از پيوستن «جيک» به واحدش، او را امتحان کند و يک روز هم راه هم سوار بر ماشين پليس اش شهر را زير پا بگذارند...
پلیس از یک سابقه دارد استفاده می کند تا تبهکاری خطرناک را از مخفیگاه خود بیرون بکشد و...
جان لی (چو یان فت) که از طرف کسی قصد کشتن پلیسی را دارد، او را دنبال میکند و در نهایت پیدایش میکند، اما موقع کشتن او پشیمان میشود و متوجه میشود که آن پلیس را نباید به قتل برساند...