سال ۱۵۲۸، «هنری هشتم» (شا) از ازدواج با بیوه ی برادرش فرزندی ندارد و خواهان طلاق است، اما پاپ چنین اجازه ای نمی دهد. «سر توماس مور» (اسکو فیلد)، در مقام صدراعظمی جانشین «کاردینال» (ولز) می شود و هنری امیدوار است بتواند به کمک او طلاق را عملی کند.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
یادمه ۱۲ سالم بود که این فولمو دیدم و چنان مجذوب شخصیت تامس مور شدم که تو دانشگاه سر کلاس راجع بهش یه کنفرانس دادم فیلم بسیار عمیق و واقع بینه از این جهت که با وجود بار احساسی که داستان میتونست داشته باشبه دا احساس زدگی نمی افته و شخصیت محکم و مقتدر سرتموماس رو به زیبایی روایت می کنه از بازی زیبای رابرت شاو و کارگردانی زینمان هم که هرچی بگم کم گفتم از محبوبترین فیلم های زندگی من بهش ۱۰ میدم
عالی... شاهکار ... بی نظیر
سکانسی که خانواده توماس مور درخواست میکنن که جاسوس بازداشت کنه محشره
بازداشتش کن ... اون مرده بدیه ... اون جاسوسه
-بد بودن خلاف قانون نیست
خلاف خدا که هست
-خدا بازداشتش میکنه
تا حرفات تموم بشه اون رفته
-مینونه هر جا میخواد بره تا وقتی که قانون نقض کنه
بنابراین میزارین که شیطان از قانون بهره مند بشه
-تو چی کار میکردی ؟؟؟ برای گرفتن شیطان قانو زیر پا میزاشتی
آره برای این کار قوانین انگلستان نقض میکردم
-وقتی تمام قوانین نقض شد و شیطان برگشت سراغ تو چی ؟؟؟ کجا پناه میگیری ؛ تمام قوانین که نقض شده
این کشور پره از قانون در سرتاسرش، قوانین تشریفاتی نه قوانین الهی. اگه این قوانین نقض بشه و اگه تو این کار بکنی فکر میکنی در هرج و مرجی که بعدا ایجاد میشه بشه سر پا ایستاد
بله من برای حقانیت خودم اجازه میدم شیطان از قانون بهره مند بشه
از خیلی نقطه نظر ها ما باید مدیون هنری هشتم باشیم،درسته که خواسته اش برای دلایل شخصی بود ولی حداقل باعث شد دست کلیسا از خیلی چیزها بریده بشه،و کم کم زمین شروع کرد به دور خورشید گشنن و نه بر عکسش
شهید آوینی هم ازش تعریف کرده...
من دلیل این پافشاری سرتوماس بر سر مواضعش و اینکه منافع پاپ و واتیکان رو به منافع انگلستان و پادشاه ترجیح می داد متوجه نمیشم، دلایل پادشاه برای اقدامش کاملا عقلانی و قابل قبول بود ... به لحاظ تاریخی هم از اولین اقداماتی بود که سلطه کلیسا رو به چالش کشید و سرآغاز عصر روشنگری شد
یکی از بهترین های تاریخ سینما. صداقت ، استواری و راسخ بودن یک مرد بر سر ادعا و حرفش. سرتوماس مور مردی است که باج به کسی نمیدهد. حتی پادشاه... اون آنچنان خوب است که حتی وقتی جلاد برای قطع کردن گردنش مقابل او تعظیم میکند به او میگوید : فرزندم تو نباید ناراحت باشی. تو مرا به دیدار خالقم روانه میکنی
خخخخ نظری که drgr۷۷ که داده رو بخونید با مزه است
هر چی از این فیلم بگم کم گفتم ، دیالوگ ها بی نظیر ، جنبه ی درام فوق العاده
شاهکاره واقعاً