داستان فیلم در دهه ۱۹۵۰ در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در ۱۹۵۰ با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.
داستان فیلم در دهه ۱۹۵۰ در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در ۱۹۵۰ با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
«یک شاهکار به تمام معنا، این فیلم پرداختی شگفت انگیز دارد»
فیلم سه شخصیت استثنایی را پرداخت می کند.۱- باد وایت(راسل کرو) ۲-جک وینسنس(کوین اسپیسی)۳- اد اکسلی(گای پیرس).چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی این سه نفر پرداخت شگفت انگیزی دارند و در عرض ۵ دقیقه ما هر سه نفر رو با تمام خصوصیات اخلاقی و غیره شان می شناسیم. و اتفاق خارق العاده ی دیگر این است که در وسط فیلم شک هر سه نفرشان، به نمایشی که دادلی( کاپیتان اسمیت) سر قتل استنس در آورده است، فوق العاده پرداخت معرکه ای دارد و این سه نفر را که از هر لحاظ با یکدیگر متفاوتند را یکی می کند و این عالی در فیلم اجرا شده است.
در واقع در این فیلم ما سه نمایش می بینیم و یک ضد نمایش، که اساساً در پایان فیلم آن هم تبدیل به نمایش می شود.
نمایش اول که از همه روشنتر است نمایش مدال افتخاری است که مدام در فیلم زمزمه می شود و اساساً جزء فرم و ساختار فیلم می شود که جک وینسنس این جا نقش اصلی را دارد. نمایش دوم برای کاپیتان اسمیت(دادلی) است که بسیار هنرمندانه همه مسائل را به قضیه ی دیگری ربط می دهد و در این بین اد اکسلی بازیچه قرار می گیرد و مدال افتخار می گیرد. و از این نمایش دوم، ضد نمایش بیرون می آید که همان شک سه شخصیت اول فیلم است که تمام تلاششان را می کنند که راز نمایش دوم را بر ملا کنند. اما بعد بر ملا کردن آن، دوباره همه چیز به نمایش مدال افتخار پایان می یابد و روی همه چیز سرپوش گذاشته می شود که این نمایش سوم است و ضد نمایش را در خود غرق می کند.
از طرف دیگر فیلم به درون سه شخصیت اصلیش نفوذ می کند.۱- باد می خواهد راز قتل استنس را بیابد چون هیچوقت نتوانست پدرش را که عامل قتل مادرش بوده را بیابد.۲- اد اکسلی که هیچ وقت نتوانست رو لو توماسی را پیدا کند که پدرش را کشته بود.۳- جک وینسنس که قتل اون پسر وحشتناک او را به فکر می اندازد و برای یکبار هم که شده نمی خواهد نقش بازی کند.
راز این فیلم در نام رولو توماسی خوابیده است.
خیلی خیلی عالی ۱۰ از ۱۰
فیلم خوب ینی این
فيلم بسيار عالي و پيچيده اي بود كه احتمال اينكه از تلويزيون ديده باشيد زياد هست ولي به خاطر سانيور شديد فكر كنم قضيه اصلي رو نفهميده باشيد ارزش دوباره ديدن بدون سانسور رو داره با اينكه هيچ صحنه اي نداره ولي موضوع كلي دستتون مياد.
نوآر بهترین ژانر سینماس. هیچوقت زیبایی و قدرت خودشو از دست نمیده.
لس آنجلس محرمانه یه نوآر باشکوه و هیجانی و کامله. خشونت زیبای راسل کرو و آرامش کوین اسپیسی با روان آدم بازی میکنه.
یکی از بی‍شرمانه ترین مراسمای اسکار رو همین سال دیدیم. جایی که یه فیلم مبتذل عامه پسند به درد نخور مثل تایتانیک میدن و این شاهکار نادیده گرفته میشه. جایی که راسل کرو و کوین اسپیسی حتی نامزد هم نمیشن. فقط راه رفتن کوین اسپیسی تو فیلم لیاقت نامزد شدن داشت.
آکادمی اون سال سطح پایین سلیقه و ملاکهای انتخابشو نشون داد
دوستان چندی پیش مجله ی معتبر سینمایی empire ۱۰۰ فیلم برتر معمایی رو معرفی کرد ۱۰ فیلم برتر معمایی از نظر امپایر
۱محله ی چینی ها
۲-همشهری کین
۳-سر گیجه
۴-هفت
۵-پنجره ی پشتی
۶-مظنونین همیشگی
۷-محرمانه لس انجلس
۸-بچه رز ماری
۹-روانی
۱۰-روبان سفید
حقیقتا این فیلمو دوست نداشتم
هرچند برای گذروندن ۲ ساعت از اوقات فراغت و فرار از بی حوصلگی بد نیست
( اگر نیم ساعت ابندایی و حوصله سر بر فیلم رو فاکتور بگیریم )
در کل تنها نقطه قوت فیلم بازی های قوی بازیگرا بود ( مخصوصا اسپیسی دوست داشتنی )
به هر حال من به شخصه لذت جندانی از این فیلم نبردم ، اما نظر همه ی دوستان شدیدا محترمه
واقعا با یکبار دیدن این فیلم بهش توهین میشه باید چندبار دیدش تا بهش ادای احترام بشه فوق العاده بود!
عاشق فیلمای جنایی-درام-معمایی هستم و این فیلمم بی نظیر بود