داستان در مورد دو دوست دیرینه و صمیمی است که هر یک با تصمیم های دشواری روبرو هستند، اما آنها تصمیم میگیرند مشکلاتشان را بیخیال شوند و از بودن در کنار هم در خیابان های لس آنجلس لذت ببرند...
داستان در مورد دو دوست دیرینه و صمیمی است که هر یک با تصمیم های دشواری روبرو هستند، اما آنها تصمیم میگیرند مشکلاتشان را بیخیال شوند و از بودن در کنار هم در خیابان های لس آنجلس لذت ببرند...
آیا جوانان تهران هماز قدم زدن در خیابان های ولی عصر با وجودزحمت کشان گشت ارشاد ! لذت میبرن ؟
5
majid.golzarr2012
۸ سال پیش
دووشواری؟؟؟
5
naderfiruzy006
۸ سال پیش
این فیلما میخوان مغزاتونو شستشو بدن. خواهشمندم دقت بفرمایید و با ذهنی بازتر این دست فیلمها رو نگاه کنید. همون طور که به ما از ابتدای تولد اموخته اند لذت برای جوانان حرام است حرااااااااام. بعله
کمککمک دنبال یک فیلم هستم قبلا از شبکه ۴ آخرش را دیدم فیلم از برادر کوچیکهالک بالدوین هستم اسمش ر ا نمیدانم
موضوع فیلم درباره اینکه در آخر سال بالدوین کارش از دست میدهد و دیگر حق ملاقات با فرزندش را ندارد ( او طلاق گرفته و افراد بیکار ححق ملاقات هفته ای یکبار خود را از دست میدهند ) یک هفت تیر دارد تصمیم به کشتن چند نفر مقصر در زندگی خود را میگیرد ولی پولی برای خرید فشنگ ندارد
به نزد مادرش میرود شب سال نو است مادرش سوپی با مرگ موش درست کرده است تا به زندگی فقیرانه اش پایان دهد حالا که پسرش را میبیند هردو با گشت شبانه در شهر تصمیمات هولناک خود را فراموش کرده و روحشان التیمام می یابد
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
آیا جوانان تهران هماز قدم زدن در خیابان های ولی عصر با وجودزحمت کشان گشت ارشاد ! لذت میبرن ؟
دووشواری؟؟؟
این فیلما میخوان مغزاتونو شستشو بدن. خواهشمندم دقت بفرمایید و با ذهنی بازتر این دست فیلمها رو نگاه کنید. همون طور که به ما از ابتدای تولد اموخته اند لذت برای جوانان حرام است حرااااااااام. بعله
گشت یا نگشتن مساله
چیست واقعا! :
mn dastm khord ۲dadam emtiyaz chejori avaz konm :/
کمککمک
دنبال یک فیلم هستم قبلا از شبکه ۴ آخرش را دیدم
فیلم از برادر کوچیکهالک بالدوین هستم اسمش ر ا نمیدانم
موضوع فیلم درباره اینکه در آخر سال بالدوین کارش از دست میدهد و دیگر حق ملاقات با فرزندش را ندارد ( او طلاق گرفته و افراد بیکار ححق ملاقات هفته ای یکبار خود را از دست میدهند ) یک هفت تیر دارد تصمیم به کشتن چند نفر مقصر در زندگی خود را میگیرد ولی پولی برای خرید فشنگ ندارد
به نزد مادرش میرود شب سال نو است مادرش سوپی با مرگ موش درست کرده است تا به زندگی فقیرانه اش پایان دهد
حالا که پسرش را میبیند هردو با گشت شبانه در شهر تصمیمات هولناک خود را فراموش کرده و روحشان التیمام می یابد