عجیب و ساختارشکن! از بازی شگفت انگیز رادکلیف و دانو و همچنین جلوه های ویژه ی نامتعارفش که بگذریم ،پیدا کردن یک ژانر برای این اثر کاریست بس غیر ممکن، هم درام بود و داستانی،هم کمدی،حتی نوعی کمدی تلخ،عاشقانه،سورئال،معمایی و... اما با تمام اعجاب انگیز و نامتعارف بودنش،دلنشین بود،از تنهایی یک انسان بحران زده میگفت،از دردهای زندگی یک جوان،از خوشی های لحظه ای و حتی عمیق،از عشق نافرجام،از پوچی زندگی،شوخی های زننده ی جوانی، اما همه این موضوعات بدجوری عجیب بیان شده بود و مطمئنا سلیقه خاص میطلبید. و پایانی عجیب تر و جالبتر از همه ی سکانسها، بنظرم باید به این زاویه ی دید،ایده و تدوین تبریک گفت.
دوستانی که دنبال یک اثر خاص و ضد کلیشه میگردن،این عجیب الخلقه رو از دست ندن.
134
mamadsh552
۸ سال پیش
ته فیلم نیست چرتم نیست متوسط نیست فیلمیه که باید نگاه کرد
61
mohammadbakhshi607
۸ سال پیش
مــرد هــمــه کـاره سویــیــســـیـــی ...
خوبه که بدونید که Swiss Army اشاره به چاقوی همه کاریه که تو سوییس ساخته شده که بی ربط با شخصیت مِنی تو فیلم نیست، که اسم اون از قضا بصورت Manny نوشته میشه و خود کلمه Many هم به معنای همه چیزه که میتونه هر کاری رو انجام بده ...
این فیلم حرف زیادی برای گفتن داره ... یعنی با تماشای فیلم هم میتونید بخندید، گریه کنید، بترسید، عشق واقعی رو دریابید و ... اما با تمام اینها خیلی دلنشین بود، یعنی هر کی میتونه پای فیلم بشینه و به عمق فیلم پی ببره ...
از بس فیلم عجیب و غریبی بود که اصلا نمیدونم دارم چی مینویسم و فکر نکنم فیلمی مثل این ساخته بشه ...
پاول دنو، دنیل رادکلیف، موسیقی، جلوه های بصری، دیالوگ های بجا و پندآموز، همه و همه ی اینا عالی بودن ... یعنی اصلا فراتر از اون چیزیه که بخوام در موردشون یه جمله بنویسم ... تنها کاری که میتونم بکنم اینه که توصیه کنم فیلم رو ببینید ... اون هم زمان خاص خودش ... یعنی که فکر میکنید کسی بهتون اهمیت نمیده و امیدتون رو از دست دادین و دیگه از زندگی چیز خاصی نمیخواید، یا به قول فیلم احساس میکنید شبیه عقب مونده ها یا یه کیسه گوه بی خاصیت یا دل شکسته و کثیف و پوچ و بدبو و بی مصرف و کهنه و آشغال منزجر کننده هستید ...
54
Reza
۸ سال پیش
من الکی نمیخوام طرفداری کنم ولی نمیدونم ملت چرا انقد از رادکلیف بدشون میاد انصافا مجموعه ی هری پاترش که حرف نداشت بازیشم که اونقدرام بد نیست حداقل از بازیگرای آبکی خودمون خیلی بهتره قیافشم نه خوبه نه خیلی بده واقعا نمیدونم چرا انقد ازش بد میگنن!؟
28
nima.iranfilm
۸ سال پیش
درود دوستان .
ایده ای ناب ...
این فیلم فوق العاده است ...
بازی عالی پاول دنو و رادکلیف که حرفی نداشت ، اثری به شدت دلچسبی بود .
با این فیلم خندیدم و گریه کردم ، این فیلم به شدت خاصه !
از نظر من یکی از بهترین آثار تا به اینجا سال ۲۰۱۶ هست ...
یک پازل عجیب و غریب است این مرد ارتشی سوئیسی
واقعا آدم احساس میکنه این ایده از یک آدم دیوانه یا یک آدم بزرگ یا یک دانشمند و یا شاید از یک دانشمند دیوانه اومده باشه ، ایده این فیلم فوق فوق العادست ...
این اثر ممتاز و خاص به شدت پیشنهاد میشه دوستان .
۸.۰ از ۱۰
28
Mohamad.dialogCity
۸ سال پیش
خدا میدونه که تلاش کردم خودمو بکُشم اما همیشه یه چیزی وجود داشت، یه سری افکار که اونقدر زیبا بودن که باعث میشدن به زندگی ادامه بدم شاید این چیزیه که مغز میسازه تا زنده بمونه
هنک، جوانیه که از زندگی کسالت بارش خسته شده و نمی‌تونه نیازها و حتی آرزو تنها نمردن خودش را برآورده کنه پس دل رو به دریا میزنه و در آخرین جزیره ذهنش، اخرین راه را انتخاب میکند... درسته، خودکشی اما چه چیزی اون رو به اینجا کشونده؟ ترس... ترس از امتحان کردن، ترس از شکست خوردن. درسته، هنک یک بازنده یا به قبول خودش یه کیسه ‌گه. هنک هیچوقت در جزیره دور افتاده‌ی نبوده بلکه فقط در لابه لای درختان ذهنش گم شده بوده، هنک از قضاوت مردم، عدم درک، از اینکه دو نفر نمیتونن باهم صحبت کنن و درکنارهم بشنین و بهترین لحظات زندگی‌شون رو بسازن میترسه اگه دقت کرده باشید، زمانی که در داخل اتوبوس هنک خاطرات را برای مانی بازسازی میکنه، وقتی مانی خاطرهاش رو به یاد میاره یک دفعه اسم سارا جانسون را صدا میزنه در حالی که مانی هیچوقت این دختر را ندیده ولی هنک مدتاهاس در فکر اون دختره. در واقع مانی همان جنازه‌ی است در جزیره دورافتاده هنک گم شده است وهرچی هنک به زندگی بدون قضاوت مردم، زندگی با درک مقابل، زندگی که میتونی روحت رو آزاد کنی نزدیکتر میشه، مانی زنده و سرحالتر میشه. وقتی هنک به جامعه برمیگرده، جامعه دوباره سعی در نابود کردنروح هنک میکنه و به همین دلیل مانی تکلم خود ش را از دست میده، اما وقتی جامعه میخواست تیر اخر رو بزنه و جنازه مانی را با خودش به گور ببره، هنک تو یک لحظه بیخیال تمام افکار و قضاوت‌های جامعه میشود و مانی را برمیداره و از جامعه فرار میکنه و جنازه بی روح مانی رو کنار ساحل رها میکند. اما هنک طی حرکتی نشون میده که دیگر از جامعه و قضاوتش های ترسی نداره، در همین لحظه مانی دوباره جان میگره و به دریا میرود.هنک با شوق و ذوق و خوشحالی این صحنه را تماشا میکنه، چون اون دیگه به جسم مانی احتیاج نداره، مانییه ذهن اون دیگه زنده شده
هنک: اون دختر(موفقیت) همونجاست نمیخوای کاری بکنی؟ مانی: تو بودی چیکار میکردی؟ هنک: من اگه بودم احتمالا صبر میکردم و نگاه میکردم که از اتوبوس پیاده بشه. میرفتم خونه و تنهایی یه پیتزای رو میخوردم
برای رسیدن به آرزوهایمان، ترسو و گشاد نباشیم
25
farzingh90
۸ سال پیش
تو این چند سال اخیر فیلم خوب دیگه نیست... یا بک سری کلا چرتو پرتن... یا یک سری گیشه ای هستن... یا یک سری ابر قهرمانی هستن... . . . اما یک سری هستن که با بودجه متوسط...چند بازیگر خوب...و البته یک فیلمنامه عالی...دل سینما و تماشاگر رو بدسن میارن... آخرین فیلمی که تو این سبک دیدم cloverfield lane ۱۰ بودش.. و به تازگی هم همین فیلم swiss army man...
25
noyanildari
۸ سال پیش
دنيل ردکلف تو اين فيلم نقش يک جاندار انسان نما رو داره و همونطور ک تو تريلر ديديم ديالوگاي کمي داره و محوريت بازيش رو حرکات بدنشه... همونطور ک قبلا اشاره کردن اسم فيلم از يک ابزار چندکاره الهام گرفته شده و اسم اين شخصيت تو فيلم manny هست ک ب تعبيري از کلمه ي many مياد ک ب اين معناست ک کارهاي زيادي انجام ميده... يک نقش سخت ک مشابهش زياد وجود نداشته و ميتونه ي شانس باشه و يک چالش براي ردکلف ک اينطور ک از تريلرش پيداس موفق شده ب خوبي از پس نقش بر بياد... کارگردان و نويسنده ي فيلم هم که يه زوج هنرين و در کنار هم مشغول ساخت کلیپ های تبليغاتی ، موزيک ويديو و فيلم کوتاه بودن و منتظر يک پيشنهاد براي حظور رسمي در سينما که اين اتفاق با اين فيلم افتاد... مطمئنم فیلم خاصیه
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
عجیب و ساختارشکن!
از بازی شگفت انگیز رادکلیف و دانو و همچنین جلوه های ویژه ی نامتعارفش که بگذریم ،پیدا کردن یک ژانر برای این اثر کاریست بس غیر ممکن،
هم درام بود و داستانی،هم کمدی،حتی نوعی کمدی تلخ،عاشقانه،سورئال،معمایی و...
اما با تمام اعجاب انگیز و نامتعارف بودنش،دلنشین بود،از تنهایی یک انسان بحران زده میگفت،از دردهای زندگی یک جوان،از خوشی های لحظه ای و حتی عمیق،از عشق نافرجام،از پوچی زندگی،شوخی های زننده ی جوانی،
اما همه این موضوعات بدجوری عجیب بیان شده بود و مطمئنا سلیقه خاص میطلبید.
و پایانی عجیب تر و جالبتر از همه ی سکانسها،
بنظرم باید به این زاویه ی دید،ایده و تدوین تبریک گفت.
دوستانی که دنبال یک اثر خاص و ضد کلیشه میگردن،این عجیب الخلقه رو از دست ندن.
ته فیلم نیست
چرتم نیست
متوسط نیست
فیلمیه که باید نگاه کرد
مــرد هــمــه کـاره سویــیــســـیـــی ...
خوبه که بدونید که Swiss Army اشاره به چاقوی همه کاریه که تو سوییس ساخته شده که بی ربط با شخصیت مِنی تو فیلم نیست، که اسم اون از قضا بصورت Manny نوشته میشه و خود کلمه Many هم به معنای همه چیزه که میتونه هر کاری رو انجام بده ...
این فیلم حرف زیادی برای گفتن داره ... یعنی با تماشای فیلم هم میتونید بخندید، گریه کنید، بترسید، عشق واقعی رو دریابید و ... اما با تمام اینها خیلی دلنشین بود، یعنی هر کی میتونه پای فیلم بشینه و به عمق فیلم پی ببره ...
از بس فیلم عجیب و غریبی بود که اصلا نمیدونم دارم چی مینویسم و فکر نکنم فیلمی مثل این ساخته بشه ...
پاول دنو، دنیل رادکلیف، موسیقی، جلوه های بصری، دیالوگ های بجا و پندآموز، همه و همه ی اینا عالی بودن ... یعنی اصلا فراتر از اون چیزیه که بخوام در موردشون یه جمله بنویسم ...
تنها کاری که میتونم بکنم اینه که توصیه کنم فیلم رو ببینید ... اون هم زمان خاص خودش ... یعنی که فکر میکنید کسی بهتون اهمیت نمیده و امیدتون رو از دست دادین و دیگه از زندگی چیز خاصی نمیخواید، یا به قول فیلم احساس میکنید شبیه عقب مونده ها یا یه کیسه گوه بی خاصیت یا دل شکسته و کثیف و پوچ و بدبو و بی مصرف و کهنه و آشغال منزجر کننده هستید ...
من الکی نمیخوام طرفداری کنم
ولی نمیدونم ملت چرا انقد از رادکلیف بدشون میاد انصافا مجموعه ی هری پاترش که حرف نداشت بازیشم که اونقدرام بد نیست حداقل از بازیگرای آبکی خودمون خیلی بهتره قیافشم نه خوبه نه خیلی بده واقعا نمیدونم چرا انقد ازش بد میگنن!؟
درود دوستان .
ایده ای ناب ...
این فیلم فوق العاده است ...
بازی عالی پاول دنو و رادکلیف که حرفی نداشت ، اثری به شدت دلچسبی بود .
با این فیلم خندیدم و گریه کردم ، این فیلم به شدت خاصه !
از نظر من یکی از بهترین آثار تا به اینجا سال ۲۰۱۶ هست ...
یک پازل عجیب و غریب است این مرد ارتشی سوئیسی
واقعا آدم احساس میکنه این ایده از یک آدم دیوانه یا یک آدم بزرگ یا یک دانشمند و یا شاید از یک دانشمند دیوانه اومده باشه ، ایده این فیلم فوق فوق العادست ...
این اثر ممتاز و خاص به شدت پیشنهاد میشه دوستان .
۸.۰ از ۱۰
خدا میدونه که تلاش کردم خودمو بکُشم اما همیشه یه چیزی وجود داشت، یه سری افکار که اونقدر زیبا بودن که باعث میشدن به زندگی ادامه بدم شاید این چیزیه که مغز میسازه تا زنده بمونه
هنک، جوانیه که از زندگی کسالت بارش خسته شده و نمی‌تونه نیازها و حتی آرزو تنها نمردن خودش را برآورده کنه پس دل رو به دریا میزنه و در آخرین جزیره ذهنش، اخرین راه را انتخاب میکند... درسته، خودکشی
اما چه چیزی اون رو به اینجا کشونده؟ ترس... ترس از امتحان کردن، ترس از شکست خوردن. درسته، هنک یک بازنده یا به قبول خودش یه کیسه ‌گه. هنک هیچوقت در جزیره دور افتاده‌ی نبوده بلکه فقط در لابه لای درختان ذهنش گم شده بوده، هنک از قضاوت مردم، عدم درک، از اینکه دو نفر نمیتونن باهم صحبت کنن و درکنارهم بشنین و بهترین لحظات زندگی‌شون رو بسازن میترسه
اگه دقت کرده باشید، زمانی که در داخل اتوبوس هنک خاطرات را برای مانی بازسازی میکنه، وقتی مانی خاطرهاش رو به یاد میاره یک دفعه اسم سارا جانسون را صدا میزنه در حالی که مانی هیچوقت این دختر را ندیده ولی هنک مدتاهاس در فکر اون دختره. در واقع مانی همان جنازه‌ی است در جزیره دورافتاده هنک گم شده است وهرچی هنک به زندگی بدون قضاوت مردم، زندگی با درک مقابل، زندگی که میتونی روحت رو آزاد کنی نزدیکتر میشه، مانی زنده و سرحالتر میشه. وقتی هنک به جامعه برمیگرده، جامعه دوباره سعی در نابود کردنروح هنک میکنه و به همین دلیل مانی تکلم خود ش را از دست میده، اما وقتی جامعه میخواست تیر اخر رو بزنه و جنازه مانی را با خودش به گور ببره، هنک تو یک لحظه بیخیال تمام افکار و قضاوت‌های جامعه میشود و مانی را برمیداره و از جامعه فرار میکنه و جنازه بی روح مانی رو کنار ساحل رها میکند. اما هنک طی حرکتی نشون میده که دیگر از جامعه و قضاوتش های ترسی نداره، در همین لحظه مانی دوباره جان میگره و به دریا میرود.هنک با شوق و ذوق و خوشحالی این صحنه را تماشا میکنه، چون اون دیگه به جسم مانی احتیاج نداره، مانییه ذهن اون دیگه زنده شده
هنک: اون دختر(موفقیت) همونجاست نمیخوای کاری بکنی؟
مانی: تو بودی چیکار میکردی؟
هنک: من اگه بودم احتمالا صبر میکردم و نگاه میکردم که از اتوبوس پیاده بشه. میرفتم خونه و تنهایی یه پیتزای رو میخوردم
برای رسیدن به آرزوهایمان، ترسو و گشاد نباشیم
تو این چند سال اخیر فیلم خوب دیگه نیست...
یا بک سری کلا چرتو پرتن...
یا یک سری گیشه ای هستن...
یا یک سری ابر قهرمانی هستن...
.
.
.
اما یک سری هستن که با بودجه متوسط...چند بازیگر خوب...و البته یک فیلمنامه عالی...دل سینما و تماشاگر رو بدسن میارن...
آخرین فیلمی که تو این سبک دیدم cloverfield lane ۱۰ بودش..
و به تازگی هم همین فیلم swiss army man...
دنيل ردکلف تو اين فيلم نقش يک جاندار انسان نما رو داره و همونطور ک تو تريلر ديديم ديالوگاي کمي داره و محوريت بازيش رو حرکات بدنشه... همونطور ک قبلا اشاره کردن اسم فيلم از يک ابزار چندکاره الهام گرفته شده و اسم اين شخصيت تو فيلم manny هست ک ب تعبيري از کلمه ي many مياد ک ب اين معناست ک کارهاي زيادي انجام ميده...
يک نقش سخت ک مشابهش زياد وجود نداشته و ميتونه ي شانس باشه و يک چالش براي ردکلف ک اينطور ک از تريلرش پيداس موفق شده ب خوبي از پس نقش بر بياد...
کارگردان و نويسنده ي فيلم هم که يه زوج هنرين و در کنار هم مشغول ساخت کلیپ های تبليغاتی ، موزيک ويديو و فيلم کوتاه بودن و منتظر يک پيشنهاد براي حظور رسمي در سينما که اين اتفاق با اين فيلم افتاد... مطمئنم فیلم خاصیه