یک بازرس پلیس وظیفه دارد به دنبال یک شاعر شیلیایی به نام "پابلو نرودا" بگردد، کسی که در سال ۱۹۴۸ بخاطر پیوستن به حزب کمونیست در کشورش تبدیل به یک فراری شد...
یک بازرس پلیس وظیفه دارد به دنبال یک شاعر شیلیایی به نام "پابلو نرودا" بگردد، کسی که در سال ۱۹۴۸ بخاطر پیوستن به حزب کمونیست در کشورش تبدیل به یک فراری شد...
ه خاطر ابرها تو را گفتم به خاطر درختِ دریا تو را گفتم برای هر موج، برای پرندگانِ در شاخسار برای سنگریزه های صدا برای چشمی که چهره یا چشم انداز می شود و آسمانش را رنگ می دهد خواب برای هر شب نوشانوش برای حصار جاده ها برای پنجره گشوده برای پیشانی باز برای پندار و گفتارت تو را گفتم که هر نوازش و هر اعتمادی جاودانه است. □ عشق من برای آنکه آرزوهایم را تصور کنی لبانت را بگذار همچون ستاره ای بر آسمان واژه هایت بوسه هایت در شب سرزنده و رد بازوان تو به گردِ من همچون شعله ای به نشانهی پیروزی است رویاهای من همه در دسترس اند روشن و جاودانی و هنگامی که تو اینجا نیستی خواب می بینم که می خوابم خواب می بینم که به رویایم. □ پیشانی بر شیشه ها چونان بیداران اندوه تو را می جویم فراتر از انتظار فراتر از خود خویشتنم و آنچنان دوستت دارم که نمی دانم کدام یک از ما غایب است.
پابلو نرودا ترجمه: جواد فرید
گزیده هایی از شعر بلند: برای نخستین بار از کتاب: با نیروی عشق (مجموعه اشعار) / انتشارات نگاه / چاپ اول ۱۳۹۳
20
altrixs
۸ سال پیش
پابلو نرودا یکی از برجسته ترین و تاثیر گزارترین سیاست مداران شیلیکه در عین حال شاعر و نویسنده موفقی نیز میباشد در سال ۱۹۷۱ جایزه نوبل ادبیات را برنده میشود . او به عنوان سناتوری کمونیست در سنای شیلی مشغول شد و تا آخر عمر عضو ثابت حذب کمونیست بود او از مخالفان جنگ ویتنام بود او در سال ۱۹۶۶ درانجمن بینالمللی قلم در نیویورک شرکت کرد. ولی دولت آمریکا به دلیل کمونیست بودن از دادن ویزا به او خودداری میکرد اما با کوشش نویسندگان آمریکایی، به خصوصآرتور میلر، در آخر به او ویزا دادند و در کنفرانس بین المملی قلم شرکت کرده و سخنرانی تاریخی علیه سیاست خارجه آمریکا علیه ویتنام به جای گذاشت . او در سال ۱۹۷۳ درگذشت اما مرگ وی یکی از جنجال برانگیزترین و مشکوک ترین مرگ ها میباشد چرا که مرگ او چند روز پس از کودتای ژنرال پینوشه و کشته شدن رییس جمهور وقت شیلی سالوادور آلنده رخ داد و او حامی سرسخت رئیس جمهوری سرنگون شده سالوادور آلنده بود و میتوانست به رهبر مخالفان دیکتاتوری پینوشه بدل شود. هنوز تحقیقات بر روی جسد نرودا برای فهمیدن مسمومیت وی هنگام مرگ در حال انجام است
17
علی مظفری
۸ سال پیش
با شعراش پدرمو منو تو ادبیات در آورد دان نمیکنم
9
kingmasoud73
۸ سال پیش
درود به هر فردی که عقاید چپ داره
2
Amirsaghi17
۸ سال پیش
بابا ما از اول با این شعر شاعری مشکل داشتیم بعدشم کمونیست نو چه به شعر و شاعری
2
Yazdchuri1
۸ سال پیش
فقط به اونایی که میگن کمونیست رو چه به شعر و شاعری بگم منم خودم موافق کمونیسم نیستم،ولی یکی از بزرگترین شاعر های شجاه، آزاده و آزادی خواه ایران، فردیست به نام فرخی یزدی!
2
pparsa17
۸ سال پیش
پابلو نرودا چپی پابلو لارائین چپی منم چپی دیگه چی میخوام از این زندگی
1
rezahitson
۸ سال پیش
اول بايد بشينم سه گانه موميايي رو ببينم . بدجور تركونده . مسعود خان نظرت راجبه سه گانه موميايي چيه?
6.4
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
ه خاطر ابرها تو را گفتم
به خاطر درختِ دریا تو را گفتم
برای هر موج، برای پرندگانِ در شاخسار
برای سنگریزه های صدا
برای چشمی که چهره یا چشم انداز می شود
و آسمانش را رنگ می دهد خواب
برای هر شب نوشانوش
برای حصار جاده ها
برای پنجره گشوده
برای پیشانی باز
برای پندار و گفتارت تو را گفتم
که هر نوازش و هر اعتمادی جاودانه است.
□
عشق من
برای آنکه آرزوهایم را تصور کنی
لبانت را بگذار همچون ستاره ای بر آسمان واژه هایت
بوسه هایت در شب سرزنده
و رد بازوان تو به گردِ من
همچون شعله ای به نشانهی پیروزی است
رویاهای من همه در دسترس اند
روشن و جاودانی
و هنگامی که تو اینجا نیستی
خواب می بینم که می خوابم
خواب می بینم که به رویایم.
□
پیشانی بر شیشه ها چونان بیداران اندوه
تو را می جویم فراتر از انتظار
فراتر از خود خویشتنم
و آنچنان دوستت دارم که نمی دانم
کدام یک از ما غایب است.
پابلو نرودا
ترجمه: جواد فرید
گزیده هایی از شعر بلند: برای نخستین بار
از کتاب: با نیروی عشق (مجموعه اشعار) / انتشارات نگاه / چاپ اول ۱۳۹۳
پابلو نرودا یکی از برجسته ترین و تاثیر گزارترین سیاست مداران شیلیکه در عین حال شاعر و نویسنده موفقی نیز میباشد در سال ۱۹۷۱ جایزه نوبل ادبیات را برنده میشود . او به عنوان سناتوری کمونیست در سنای شیلی مشغول شد و تا آخر عمر عضو ثابت حذب کمونیست بود او از مخالفان جنگ ویتنام بود او در سال ۱۹۶۶ درانجمن بینالمللی قلم در نیویورک شرکت کرد. ولی دولت آمریکا به دلیل کمونیست بودن از دادن ویزا به او خودداری میکرد اما با کوشش نویسندگان آمریکایی، به خصوصآرتور میلر، در آخر به او ویزا دادند و در کنفرانس بین المملی قلم شرکت کرده و سخنرانی تاریخی علیه سیاست خارجه آمریکا علیه ویتنام به جای گذاشت . او در سال ۱۹۷۳ درگذشت اما مرگ وی یکی از جنجال برانگیزترین و مشکوک ترین مرگ ها میباشد چرا که مرگ او چند روز پس از کودتای ژنرال پینوشه و کشته شدن رییس جمهور وقت شیلی سالوادور آلنده رخ داد و او حامی سرسخت رئیس جمهوری سرنگون شده سالوادور آلنده بود و میتوانست به رهبر مخالفان دیکتاتوری پینوشه بدل شود. هنوز تحقیقات بر روی جسد نرودا برای فهمیدن مسمومیت وی هنگام مرگ در حال انجام است
با شعراش پدرمو منو تو ادبیات در آورد دان نمیکنم
درود به هر فردی که عقاید چپ داره
بابا ما از اول با این شعر شاعری مشکل داشتیم بعدشم کمونیست نو چه به شعر و شاعری
فقط به اونایی که میگن کمونیست رو چه به شعر و شاعری بگم
منم خودم موافق کمونیسم نیستم،ولی یکی از بزرگترین شاعر های شجاه، آزاده و آزادی خواه ایران، فردیست به نام فرخی یزدی!
پابلو نرودا چپی پابلو لارائین چپی منم چپی دیگه چی میخوام از این زندگی
اول بايد بشينم سه گانه موميايي رو ببينم . بدجور تركونده .
مسعود خان نظرت راجبه سه گانه موميايي چيه?