
هلیل ابراهیم که در جوانی پدرش را به خاطر خونخواهی از دست داده و به استانبول تبعید شده بود، ۲۰ سال بعد به عنوان یک جوان خوش تیپ و قوی به زادگاهش در دریای سیاه باز می گردد. در اینجا او با یاسمین، دختر مورد علاقه اش ازدواج می کند و زندگی جدید خود را می سازد. اما اتفاقات این اجازه را نمی دهد. هلیل ابراهیم سفری انتقامجویانه را آغاز میکند و با ظاهر شدن زینپ از لتوها، زندگی او به کلی تغییر میکند.

ازگی زن جوانی است که ازدواج خوبی دارد و شغل خوبی دارد. وقتی غریبه ای به او می گوید زندگی او شکل دیگری می گیرد. ازگی که شروع به زیر سوال بردن همه چیزهایی که به آنها اعتقاد دارد شروع می کند، شروع به جستجوی پاسخ برای سوالاتی می کند که ذهن او را آزار می دهد. شوهرش کرم واقعا چه شکلیه؟ آیا ازدواج او آنقدر که به نظر می رسد خوب است یا در شرف پایان است؟ ازگی که مطمئن نیست آنچه را که میبیند یا میشنود یا احساس میکند باور کند، در حالی که به سؤال کردن ادامه میدهد خود را در ایستگاه پلیس مییابد. آیا شوهرش می توانست زنی را بکشد؟


داستان در مورد یک پدر امريکايي به نام Stan Smith هست که در CIA کار ميکند و اکثر مواقع در توهم توطئه چینی به سر ميبرد .او دارای زن و يک دختر و يک پسر است و هم چنین يک موجود فضايي که به دور از چشم CIA در خانه اش نگه می دارد , و يک ماهي که سازمان CIA مغز يک اسکي باز معروف آلماني را در داخل سرش قرار داد و ماهی قادر به سخن گفتن شد و ...