
قرن ها پیش، بشر سیاره زمین را پس از آن که Vice، نژادی از بیگانگان مکانیکی، آنها را از خانه خود به سوی زندگی در فضا رانده کرد، رها کرد. اکنون که به کشتیهای ستارهای ساختهشده از تکههای ماه متلاشیشده زمین کنار گذاشته شدهاند، امید نهایی برای بشریت در دستان هنرپیشهها نهفته است، زنان جوانی که با توانایی استفاده از تنها سلاحهایی که میتوانند آسیب برسانند متولد شدهاند ...


پس از تصادفی عجیب و غریب، “ماچیزوکی تویای” ۱۵ ساله مرگ را به چشم می بیند و خود را رودرو با خدا می یابد. خدا با گفتن اینکه مرگ تویا اشتباهی احمقانه بوده است به تویا می گوید که می تواند او را به دنیایی خیالی و فانتزی بفرستد و برای جبران اشتباه پیش آمده به او اجازه می دهد که گوشی همراه/اسمارت فون خود را به آن دنیا ببرد. و اینگونه ماجراجوییِ تویا در دنیایی فانتزی شروع می شود.


در خلاصه داستان این سریال آمده است ، تورفین که کودکی بیش نیست بر روی پاهای لیف اریکسون بزرگ نشسته است و با هیجان داستانهایی از سرزمینهایی وحشی که بسیار دورتر از غرب هستند گوش میدهد. اما تمایلات جوانی او با حملهی وایکینگها درهم شکسته میشود ، آنها خانوادهاش را میکشند. تورفین بزرگ شده و جنگجویی بزرگ میشود و در پی انتقام از سرکردهی وایکینگها ، اسکلاد میگردد و…


کماندوی موفق SAT علی که پس از تحقیقات به طور موقت تعلیق شده بود، با خبر بیماری ناگوار و کشنده همسرش آیدا، فرزندان و همسرش را با خود برد. او با پدرزنش صالح که یک هتل بوتیک در چاملیکی دارد، نقل مکان می کند. با مرگ آیدا مدت کوتاهی پس از نقل مکان، تمام خانواده به شدت در سوگ هستند. دفنه که به طور غیرمنتظره ای با اوزان روبرو می شود که فکر می کند او را در گذشته پشت سر گذاشته است، چاره ای ندارد جز اینکه به دنبال راهی برای خود باشد. در چاملیکی، جایی که زمانی فقط صدای برخورد امواج به ساحل شنیده شد. در مثلث علی، دفنه و اوزان؛ اکنون اجتناب ناپذیر است که روزهای فعال و غیرقابل برگشت و عشق های پرشور را تجربه کنید و رازها و روابط خانوادگی را که همه را به اطراف می کشاند، بریزید.


یک هنرمند مانگا ناامید که از دو خواهر و برادر جوانش خواسته شده است، با دستیار هنری جدیدی آشنا می شود. اما ورود او فقط یک گام کوچک نیست، بلکه یک جهش بزرگ است... از زمانی که پدر و مادرش مردند، هنرمند مانگا ایچیرو به سختی از کنارش گذشت و مجبور شد از دو خواهر و برادر کوچکترش فقط در مدرسه راهنمایی حمایت کند. او حتی زمانی برای یادگیری نحوه استفاده از رایانه ندارد، که او را مجبور می کند به کشتی گرفتن با قلم و کاغذ ادامه دهد. هنگامی که دستیاران هنری او برای اعتصاب خود دست از کار کشیدند، علاوه بر تقلب در ضرب الاجل ها، خانواده و ترس دائمی از دست دادن شغلش، ایچیرو احساس می کند که نزدیک به یک فروپاشی کامل است. اما پس از آن یک دستیار جدید وارد زندگی ایچیرو می شود و چشم انداز او بلافاصله شروع به روشن شدن می کند! او یک هنرمند باورنکردنی است، او همیشه به موقع کارش را تمام می کند، و زیباست. اما به نظر می رسد که او چیزهای زیادی در مورد او می داند و به زودی اعترافی می کند که ذهن ایچیرو را فراتر از محدوده زمین منحرف می کند…


آکان که اخیراً حذف شده است، وقتی با یامادا در همان RPG ملاقات می کند، به تازگی بازی را که با دوست پسرش انجام می داد، ترک می کند. یامادا در زندگی واقعی تا حدودی یک افسانه است. تنها مشکل این است - او فقط به بازی علاقه مند است. با افزایش احساسات آکان، آیا تمرکز یامادا روی بازی باقی خواهد ماند؟


کیوتارو ایچیکاوا، پسری که به سختی به طبقه پایین نردبان اجتماعی مدرسه اش می چسبد، مخفیانه معتقد است که او نقش اول شکنجه شده در یک فیلم هیجانی روانی است. او روزهایش را با رویاپردازی راههایی میگذراند که زندگی آرام همکلاسیهایش را مختل کند و به دنبال آنا یامادا، بت کلاس میرود. اما کیوتارو تقریباً آن نوجوان آشفته ای نیست که وانمود می کند ... و معلوم می شود که آنا خودش کمی عجیب است!


زمانی که یک گروه مرموز، SSC، فرهنگ اوتاکو ژاپن را نابود می کند، آزادی بیان به خطر می افتد. با این حال، یک انقلابی جوان، قهرمان اوتاکو - که فرهنگ را بیش از هر چیز دوست دارد - برمی خیزد. با کمک سه دختر جادویی پر سر و صدا - هرج و مرج، آبی و صورتی - آنها با هم متحد می شوند تا جهانی عاری از این قانون ظالمانه ایجاد کنند. بخشی از شورش باشید تا هواداران را بازگردانید!