

داستان سریال بازمیگردد به انگلستان در سال ۱۵۲۰ و پادشاهی هنری هشتم. در آن زمان کشور در مشکلات فراوانی فرو رفته بود از طرفی پادشاه نیز هیچ وارثی برای خود به جا نگذاشته است. طرف دیگر ماجرا توماس کرامول است که شخصی اصیل، کاملا آرمانگرا و فرصت طلب است که فکر هایی برای آینده خود و مملکت دارد...


محوریت داستان بر روی جوانی به نام James Cole است که توانایی رفتن به آینده را دارد. او متوجه می شود در آینده ای نزدیک بیماری یا ویروس ناشناخته ای برای انسان ها مشکلاتی درست می کند. به طوری که بسیاری از آنها از بین می روند و فقط تعداد کمی از نسل انسان ها باقی می مانند. او با برگشت به زمان حال سعی می کند از این اتفاق جلو گیری کند و نسل انسان ها را به هر شرایطی شده حفظ کند اما در این راه با مشکلات فراوانی رو به رو می شود...


با پیروزی نازیها و متحدانشان در جنگ جهانی دوم، در اولین اقدام بعد از تصرف آمریکا این کشور را به سه بخش مختلف تقسیم میکنند. دولتی از سوی ژاپن ایالتهای نزدیک به اقیانوس آرام که ایالات غربی رشته کوه های راکی را در بر میگیرد در کنترل خود دارند و از سویی دیگر دولتی دست نشانده از سوی نازی ها کنترل امور ایالات شرقی رشته کوه های راکی را در اختیار دارند و منطقه ای در نزدیکی این رشته کوه را به عنوان منطقه بیطرف و مرزی بین این دو حکومت در نطر گرفته اند...


داستان سریال حول شخصیت Lindy دختر جوان بیست و یک ساله ای متمرکز شده است که به عنوان یک هکر استعداد فراوانی در کشف و شناسایی روابط دیجیتالی در دنیای وب دارد. او که در سالیان گذشته با ربوده شدن خواهر کوچکترش ُSarah ضربه روحی سنگینی دریافت کرده با ترک تحصیل از شیکاگو به نیویورک آمده وهمچنان در تلاش برای یافتن خواهرگم شده اش می باشد . در همین حالSophia بهترین دوست و هم اتاقی Lindy که مالک کلوپ شبانه ای می باشد اوراتشویق می کندتا باثبت نام در ابزاردوست یابی آنلاینی به نام Checkmate با افراد جدیدی آشنا شود.اوضاع به خوبی پیش می رود تا اینکه Lindy توسط دوست پسر سابقش که به عنوان کارآگاه در واحد مبارزه با جرایم سایبری کار می کند از وجود یک قاتل سریالی احتمالی در منهتن خبر می دهد که مشخصاتش شباهت بسیار زیادی با یکی از قرارهایش دارد.در این هنگام است که Lindy تصمیم می گیرد تا با همکاری تعدادی از دوستان هکرش راهی را برای یافتن قاتل احتمالی یافته و عدالت را به شیوه خود درباره اش اجرا نماید.


داستان مجموعه حول خانواده ثروتمندی به نام Lyon متمرکز است که Lucious پدر خانواده با گذراندن دوران کودکی دشوار و با تلاش فراوان توانسته تا شرکت عظیم و معتبر موسیقی را بنا کند توسط پزشکان مبتلا به بیماری مهلک ALS تشخیص داده می شود و به او اعلام می شود بیش از سه سال زنده نخواهد ماند. بنابراین Lucious باید هر چه سریعتر تصمیم خود را برای انتخاب جانشین خود پس از مرگش بگیرد و این آغاز رقابتی است بین سه فرزند او به نام های Hakeem ،Jamal و Andre که هریک با توانایی ها و خصوصیات اخلاقی خاص خود می خواهند تا به نحوی صلاحیت خودرا برای به ارث بردن کمپانی عظیمش اثبات کنند. اما این همه ماجرا نیست و با آزادشدن Cookie همسر سابق Lucious که پس از هفده سال از زندان آزاد گشته و ادعای مالکیت بر نیمی از کمپانی که در بنیان گذاشتنش نقش داشته اوضاع پیچیده تر می شود.


دانش آموز سال اول دبیرستانی به نام توئجو باسارا ناگهان از سوی پدرش مورد سوال قرار گرفت "تو گفتی یک خواهر کوچیک می خوای، آره؟" او به زودی ازدواج خواهد کرد. بعد از آنکه برای باسارا دو خواهرخوانده زیبا به جا گذشت به مسافرت دوری رفت. ولی شکل واقعی میو و ماریو ارباب دیو بود. باسارا وارد یک قرارداد دو طرفه با میو شد ولی اشتباها یک قرارداد برعکس!