
دو دوست صمیمی، در آستانه ۱۸ سالگی، در جریان یک جنگ بین دو باند رقیب مواد مخدر، چیزهایی در مورد گذشته پدران گمشده خود کشف میکنند که باعث میشود دوستی آنها از هم بپاشد. Acerola متوجه میشود که پدرش یک قاچاقچی مواد مخدر است، در حالی که Laranjinha متوجه میشود که پدرش یک پلیس مخفی است. این کشفها باعث میشود که آنها از یکدیگر متنفر شوند و دوستی آنها برای همیشه از بین برود.

فیلم در محله ی فقیر نشین «شهر خدا» در حومه ریو دو ژانیرو پیش میرود. محله ای که هیچ قانونی در آن حکمفرما نیست و مافیا شهر را در دست دارد. شهر پر است از خشونت و مواد مخدر. داستان فیلم پیرامون زندگی دو کودک است که در این شهر بزرگ میشوند و هر یک مسیری کاملا جدا را در پیش میگیرند: یکی عکاس می شود و دیگری دلال مواد مخدر.

"درازیو وارلا" پزشک برزیلی، پیشگیری از ایدز را در بزرگترین زندان برزیل، جایی که جمعیت آن به دو برابر ظرفیت چهار هزار تایی آن رسیده اند آغاز می کند. دکتر تجارب و داستانهایی غم انگیز از جرایمی که مجرمان را به زندان انداخته می شنود. درست زمانی که او فکر می کند میتواند با برگزاری یک مسابقه فوتبال زندانیان را آرام کند، شورشی بزرگ در می گیرد و...