یك پدر و پسر كه مدتى جدا از هم زندگى میكنند همدیگر رو ملاقات میكنند و تصمیم میگیرند راجع به مشكلاتشون باهم صحبت كنند،و اختلافات عمیقشون رو برطرف كنند..
یک مادر مجرد به همراه دو دخترش برای افتتاح یک غرفه در بازار شبانه به تایپه نقل مکان میکنند و هر کدام با چالشهای سازگاری با محیط جدید خود روبرو میشوند و در عین حال تلاش میکنند تا وحدت خانواده را حفظ کنند.
در سال ۱۸۳۰ در پاریس معشوقه ی اوکتاو به او خیانت میکند که باعث فرو رفتن او به ناامیدی و یاس میشود . مرگ پدر او باعث رفتن او به کشوری میشود که در آن بریژیت را ملاقات میکند ، بیوه ای که ۱۰ سال از او بزرگتر است ...
داستان درباره موجودی کوچک به نام «استیچ هد» است که توسط یک پروفسور دیوانه در قلعهای بیدار میشود تا از دیگر ساختههای پروفسور در برابر مردم شهر گروبرز نابین محافظت کند.