
پس از تلاش نافرجام براي ترور «دوگل» در اوت سال ۱۹۶۲، گروه OAS با مشکلات قابل توجهي رو به رو مي شود و بسياري از رؤساي آن شناسايي مي شوند. رئيس جديد گروه، «سرهنگ رودن» (پورتر) تصميم مي گيرد تا آدم کشي حرفه اي را که هيچ ارتباطي با گروه ندارد اجير کند؛ مردي انگليسي با اسم رمز «شغال» (فاکس)...

«ف. و. مورنا» (مالکوويچ) خيال دارد نسخه اي سينمايي از «دراکولا»ي «برام استوکر» را بسازد. «ماکس شرک» (دافو)، ايفاگر شخصيت «کنت اورلاک» پيرو روش بازيگري «استانيسلافسکي» است و فقط در صورتي در گفت و گوها شرکت مي کند که کاملا در جلد شخصيتش فرو رفته باشد. اما بقيه ي بازيگران اصلا آمادگي بازي واقع گرايانه را ندارند...

سال ۱۹۱۰. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تيبي» (راس ماگنتي) با خانواده ي «ويلکاکس» آشنا مي شوند. «خانم ويلکاکس» (ردگريو) با «مارگارت» طرح دوستي مي ريزد و هنگام مرگ وصيت مي کند که ملک روستايي هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنري ويلکاکس» (هاپکينز) و بچه هايش وصيت نامه را از بين مي برند و پس از چندي «هنري» به «مارگارت» پيشنهاد ازدواج مي دهد.