یک راهنمای مسیر، گروهی از زنان را از شیکاگو تا کالیفرنیا همراهی می کند تا با مردانی که اخیراً در آنجا ساکن شده اند، ازدواج کنند...
زنی به قصد یک فرصت شغلی در زمینه هنر و با این تصور که قرار است در پاریس فرانسه باشد، وارد یک برنامه تلویزیونی دوست‌یابی می‌شود. اما خیلی زود درمی‌یابد که محل برنامه در واقع در پاریس تگزاس است. او تلاش می‌کند تا از برنامه کنار گذاشته شود، اما به طور غیرمنتظره‌ای دلباخته شخصیت اصلی برنامه (بچلر) می‌شود که همین موضوع، تمام برنامه‌ریزی‌های قبلی او را به هم می‌ریزد.
دو هنرمند، که هر یک از دنیایی متفاوت آمده‌اند، از طریق موسیقی به نقطه‌ی اشتراکی می‌رسند و با یکدیگر هماهنگ می‌شوند. اما هرچه احساسات آنها عمیق‌تر می‌شود، تفاوت سنی و شرایط موجود در زندگی‌شان، این ارتباط عمیق و انکارناپذیر را با دشواری‌هایی روبرو می‌سازد.
در یک معامله مواد مخدر در مرز مکزیک، دو مأمور مخفی FBI و DEA، که هر دو برای یک پرونده مشترک در نقش دلال ظاهر شده بودند، به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات کرده و هویت واقعی هم را فاش می‌کنند.
کانپا، شکارچی‌ای که به یکی از مریدان پرشور لرد شیوا تبدیل شد. او در نهایت ارادت و فداکاری، چشمان خود را از حدقه درآورد...
در کلینیک تحقیقاتی خواب «سمنیوم»، رویاها به حقیقت می‌پیوندند. اما ممکن است عوارض جانبی ناخواسته‌ای مانند توهم، سردرگمی، پارانویا، فلج خواب، جدا شدن از واقعیت، از دست دادن حس هویت، و کابوس‌های همیشگی را در پی داشته باشد.
یک میلیونر می خواهد به فرزندان لوس خود کمک کند تا افراد بهتری باشند، بنابراین آنها را فریب می دهد و وانمود می کند که خانواده ثروتی را که جوانان صاحب حق بر آن تکیه کرده بودند از دست داده است...
در سال ۱۹۶۶ میلادی، نورا و هکتور، دو فیزیکدان برجسته، به سال ۲۰۲۵ سفر می‌کنند. در این سفر زمانی، نورا به سرعت پیشرفت کرده و در دنیای جدید به شکوفایی می‌رسد، اما هکتور با چالش‌ها و مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کند. این وضعیت، نورا را در دوراهی دشواری قرار می‌دهد: انتخاب میان عشقش به هکتور و پذیرش دنیایی که زنان را توانمند می‌سازد.
داستان یعقوب استرر، یک کاپیتان دریایی، که با دوست خود بر سراینکه با اولین زنی که وارد آن کافه شود ازدواج کند، شرط بندی می کند...