آگوستو و پائولینا ۲۵ سال است که با هم زندگی میکنند. آگوستو هشت سال پیش به بیماری آلزایمر مبتلا شد. آنها از روزی میترسند که او دیگر پائولینا را نشناسد...
یک کارآگاه مصمم، به دنبال یافتن حقیقت در مورد بزرگترین سازمان قاچاق مواد مخدر آسیا است. او با رئیس این سازمان که یک فرد گمنام است، کار ناتمامی دارد و به همین دلیل به جستجوی او ادامه میدهد...
سه دوست که از زندگی خود راضی نیستند، برای یافتن گنج طلایی که شایعه شده است در کوه نزدیکی آنجا دفن شده است، راهی سفر می شوند. آنها امیدوارند که این گنج، زندگی آنها را تغییر دهد...