

سریالی کمدی بر اساس نمایشی که برنده ی جایزه های مختلفی هم شده است به همین نام. داستان در مورد زن جوانی که صاحب کافه ای در لندن است و می خواهد با زندگی در لندن کنار بیاید در حالی که با اتفاق غم انگیزی که اخیرا برایش رخ داده، دست و پنجه نرم می کند. این سریال که دیوار چهارم را شکسته دارای صحبت های مستقیم شخصیت اول، "فلیبگ" با دوربین و صحبت مستقیمش با بیننده است...


داستان سریال فلش در مورد بری آلن است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند...


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...