گروهی از دوستان صمیمی که همگی در یک مدرسه خصوصی تحصیل میکنند، دلباختهی دانشآموز ممتاز و خوشبرخورد، سون-آ، هستند. تنها عضو این گروه که مدعی است علاقهای به او ندارد، جین-وو است؛ اما او نیز سرانجام به سون-آ علاقهمند میشود.
مردی ه.م.ج.ن.س.گ.را و دوست ل.ز.ب.ی.ن.ش برای کمک به یکدیگر توافق میکنند: ازدواج صوری برای گرین کارت مرد و درمان باروری برای زن. اما برنامههایشان با سورپرایز مادربزرگ زن که یک جشن عروسی کرهای تدارک میبیند، تغییر میکند.
در یک روستای دورافتاده در جزیره کارپاتیا، یک دختر خجالتی طوری بزرگ میشود که از یک گونه جانوری گریزان به نام اوچی بترسد. اما وقتی او متوجه میشود که یک بچه اوچی زخمی جا مانده است، برای برگرداندن او به خانهاش فرار میکند و راهی یک سفر میشود.
یک زوج جدا شده که برای دستگیریشان جایزه تعیین شده است، برای نجات جان خود و پسرشان، مجبور به فرار از دست کارفرمای پیشینشان میشوند؛ کارفرمایی که یک گروه از نیروهای ویژه پنهانی را برای نابودی آنها اعزام کرده است.
دو برادر دوقلو در تلاش برای فرار از بدبختی های خود، به زادگاهشان بازمیگردند تا دوباره شروع کنند، اما متوجه میشوند که شَرِ بزرگتری منتظر است تا بازگشت آنها را "خوشآمد" بگوید...
موریل و لی میخواهند زندگی تازهای را شروع کنند، اما ورود برادر لی همهچیز را به هم میریزد. موریل پنهانی به شرطبندی روی اسبها میپردازد و در این مسیر، عشقی غیرمنتظره را پیدا میکند.