
پیرمردی در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می برد. خانه ی کوچک او در میان آسمان خراش هایی است که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه اش وصل کرده است به پرواز در می آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله ی همسایه نیز با او همراه می شود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه میکنند.

جمعیت رو به رشد میمون هایی که از نظر ژنتیکی جهش یافته اند، توسط «سزار» رهبری می شوند. بیشتر انسان ها به وسیله یک ویروس مرگبار از بین رفته اند و گروه باقیمانده با میمون ها در صلح به سر می برند. اما این صلح خیلی پایدار نمی ماند و جنگی رخ میدهد که مشخص میکند کدام نژاد بر زمین حکومت خواهد کرد...