
داستان در مورد دو خواهر، پدرشان، و نامادری آن ها است. این دو خواهر که هر کدام راه خود را در زندگی می روند، «رز» (کالت) و «مگی» (دیاز) نام دارند. خواهر بزرگتر، رز، یک وکیل است که به تنهایی زندگی می کند و یک کمد پر از کفش دارد. خواهر کوچکتر، مگی، دختری جذاب، بی مسئولیت، و خودخواه است...

زمانی که کریس برای کریسمس به محل زندگی کودکی اش برمیگردد ، به طرز اتفاقی با عشق دوران دبیرستانش یعنی جیمی که در آن زمان بهترین دوستش هم بود برخورد میکند ، همان جیمی ای که با ردکردن کریس و خواستن فقط (دوستی معمولی) با او باعث شد که کریس به شخصی که به طرز وحشتناکی بی بند و بار و زن پرست است تبدیل شود . اما با دیدن مجدد جیمی کریس میفهمد که شانسی دوباره دارد تا بعد از سالها روابطش با جیمی را بیش از دوستی معمولی ببرد و …

«مت» (الیجا وود) که به تازگی بخاطر پیدا شدن کوکائین در وسایلش، از دانشگاه هاروارد اخراج شده، به لندن می رود تا با خواهرش و شوهر خواهرش «استیو» زندگی کند. مت با برادر کوچکتر استیو، یعنی «پیت» آشنا می شود. بعد از رفت و آمدهایی با پیت، مت می فهمد که پیت و دوستانش اوباش فوتبالی هستند...

«کنی کارتر» (جکسن) اعضای تیم بسکت بال دبیرستان ریچموند کالیفرنیا را طوری رهبری می کند که قهرمانی ایالتی در دو قدمی شان قرار می گیرد. اما هنگامی که «کارتر» متوجه می شود نمرات درسی بچه ها پایین است، تصمیم می گیرد در استادیوم را بر روی آنان ببندد و در عوض آنان را تا نمرات شان بهتر نشده، در کتابخانه نگه دارد و …