یک قطره بعلاوه یک قطره، یک قطره بزرگتر میسازه نه دو تا قطره!
این دیالوگ و اون یک به علاوه یک مساوی با یک واقعا به فکر فرو می برد ادم ....
حس میکردم اون شمع هم نماد اششراق بود هرچه باشی تارکوفسکی با عرفان وفلسفه ماهم اشنایی داشنه
2
alixxamadeo
۸ سال پیش
ولی از نظر من (واقعاً بیسواد و کج سلیقه) باید از سطح به عمق رسید ، یعنی باید تمام روابط و دیالوگها و بازیها و هرآنچه که دیدنی است کاملاً منطقی و قابل باور باشد و سپس اگر دغدغه ای داریم(که باید داشته باشیم برای خلق هنر) در پس داستان و اتفاقات طبیعی و واقعی قابل درک که رویت میشود ، بیان کنیم ، اگر وتنها اگر هنرمند باشیم . درک یک حس در عالَم مهم است ولی توانایی چشاندن آن حس،تفاوت هنرمند با دیگران است.
رسیدن به نظم از بی نظمی هنر است ، رگه یِ دست نخورده یِ طلا زیر خروار ها تن خاک یافت میشود نه در گاوصندوق خزانه داری ، سنگ و خاک را باید الک کرد تا الماس یافت نه اینکه الماس الک کنیم و سنگ به چنگ آریم. ( دیگر نمیدانم چگونه و به چه زبانی آنچه دیدم را بیان و نقد کنم به شکلی که به عشاق برنخورد )
واقعاً نمیدانم و نمیتوانم حسی آدمیزادی درک کنم وقتی رفتاری حتی شبیه به یک آدمیزاد هم نمیبینم.
7
yacshahi
۸ سال پیش
سرشار از شگفتی ست .
نوستالژی همچون شمعی ست که در دستان ماست . ما کجا ایستاده ایم ؟ . در مقابل طوفانی از احوالات که آینده برایمان میوزاند . و مدام بیم آن داریم که خاموش نشود این شعله ی کوچک. آدمی به نوستالژی زنده است . هر چه قدر هم که بگوید که ای شیخ حال را دریاب ، باز در تنهایی خود سراغ خاطرات از دست رفته اش را میگیرد . و شاید اشکی بریزد و به دوردستی خیره شود .
4
m.soleimani9573
۸ سال پیش
نوستالژی چیست ؟ آیا نوستالژی یکی از احساسات انسان میباشد که تنها در مواجهه با گذشته و وقایع درک شده توسط ادراک ما معنا میابد؟ شاید عده ای اینطور تصور کنند که نوستالژی تنها احساسی غم انگیز است که در انسان شور گذشته را تداعی میکند .. اما استاد تارکوفسکی اینچنین دیدی نسبت به نوستالژی ندارد استاد، نوستالژی را درکی مافوق بشری از وقایع ساده ی خاکی میداند که همچون ایمان میتواند انسان گمشده در خارج را راه نمایاند؛ تارکوفسکی به این حس ، ماهیتی مادی نمیدهد بلکه منشا این حس را دور افتادن از وطن حقیقی انسان ، یعنی خویشتن و ایمان میداند و این دیدگاه را به صورت کاملا شاعرانه در قاب دوربین خویش نمایش میدهد ... بار ها با این اثر تولد را تجربه کردم ۱۰/۱۰
4
manaf1371.oa
۸ سال پیش
سکوت شکست اما هر تکه اش فریادی شد که در حصار بین دو آینه به دام افتاد آیا باید بر او بخشید که گاهی بی ملاحظه فریاد در گوش کران را به سکوت ترجیح می دهد؟
وقتی دیوانگان هوشیاران را به سوی بیداری نقب می زدند فرشتگان بر در اتاق می کوبیدند اما قصه اهریمن سر دراز داشت
آمرزش برایش کافی ست؟ او همخوابه با صبح در زمستانی مه آلود با ذره بین در جستجوی الهام است
2
amin_amini1970
۸ سال پیش
خیلی جالبه تنها کارگردانیه که وقتی میشینه پای فیلمهاش حتی یکبارهم نگاه نمیکنی که چقدر از فیلم مونده از ترس اینکه نکنه اخراش باشه . خدایا شکرت که در زمانی زندگی میکنیم که میتونیم از دیدن فیلمهای تارکوفسکی لذت ببریم
2
kingmasoud73
۸ سال پیش
این فیلم عشق است
1
dreamer98bowie
۸ سال پیش
بنظرموجود همچین فیلمی یه تلنگر برای فیلمسازاییه که تمام فکر و ذکرشون شده کسب موفقیت و جایزه در حالی که بقول معروف اصل رو فراموش میکن....
2
adelmomen1367
۸ سال پیش
در به در به دنبال معنی و مفهوم در این فیلم بگردید ! نظرشخصی: کسی که ضعف رو نمیتونه ببینه , درکی از خوبی نداره ! برای من سینمای تارکوفسکی با خروج از شوروی به پایان رسید . دو فیلم آخرش یعنی نوستالژیا و ایثار به شدت نا امیدکننده هستند .
0
setin.1988.m
۸ سال پیش
زیبا و شاعرانه عالی بود
6
danahakimi
۸ سال پیش
نوستالژیا شاید کدر ترین و نامفهوم ترین کار تارکوفسکی نوستالژیا شخصی ترین کار وی است. احساسات ترک وطن (روسیه) و خانواده تارکوفسکی فقط در کارکتر گورچاکف نمایان نمی شود ، بلکه بخشی دیگر از او در دومنیکو منعکس است. هنگامی که گورچاکف دومنیکو را در خانه اش ملاقات می کند ،فضای بمباران شده ای که از سقف های آن آب باران می ریزد، و یک معادله یغیر منطقی۱=۱ ۱بر روی دیوار نصب شده است، دومنیکو یک بطری را بر می دارد و دو قطره بر روی دستانش می ریزد و می گوید: یک قطره یک قطره ، یک قطره ی بزرگتر را می سازد ، نه دو تا چیزی که تارکوفسکی می خواهد بگوید این است که گورچاکف و دومنیکو دو روی یک سکه اند ؛ هنرمند و مرد دیوانه همدیگر را درک می کنند ، چرا که آنان قسمتی از یک فرد هستند. از آنجا که نوستالژیا یک هنر انتزاعی است ، این تنها بخشی از جنبه های تمثیلی آن است که خودش را برای تفسیر باز می گذارد. پ.ن: این اولین فیلم اندری تارکوفسکی در خارج از وطن است ، و بر خلاف عباس کیا رستمی (شاعر سینمای معاصر) کهوقتی از ایرانبیرون آمد و دیگر فیلمی در آن جا نساخت و ساخت فیلم هایش را در رابطه با ایران به اتمامرساند ؛ شاعر برجسته ی روح و معنویات (تارکوفسکی)، ثابت کرد که وقتییک کارگردان روسی میهن خود را به نام آزادی هنری ترک می کند ، ا هنوز می تواند زندانی خاطراتی باشد که به همراه خود برده است .
5
shahrooz_farmani
۹ سال پیش
برایصحنه ای که اندری در آینه به جای عکس خود تصویر دومینیکو رو می بینه : آینه‏ی کلی ترا دیدم ابد ** دیدم اندر چشم تو من نقش خود گفتم آخر خویش را من یافتم ** در دو چشمش راه روشن یافتم‏ گفت وهمم کان خیال تست هان ** ذات خود را از خیال خود بدان‏ نقش من از چشم تو آواز داد ** که منم تو تو منی در اتحاد (مولانا)
4
agrisoltani_fb
۹ سال پیش
سالیان دراز در حسرت خورشید، اکنون ترسانیم از روشنایی روز.
چقد زیبا بود نوستالژیا تارکوفسکی. این فیلم فلسفه و ادبیات است. تک تک سکانس های این فیلم سنگین است. تارکوفسکی واقعا فیلسوف و شاعر بزرگی است. فرم در خدمت محتواست و محتوا در خدمت فرم است.! آن هم چه محتوایی! چه فرمی.! دیگر چه میخواهید از سینما؟! نوستالژیا رو باید دید و مرد.!
مرگ را دانم ولي تاكوي دوست، راه اگر نزديک تر داري بگو
8
sajjad ajami
۹ سال پیش
بعضی عناصرفیلم های تارکوفسکی درفیلماش همیشه هست آب که هم ازسقف چکه می کندوهم روان است وسگ وسقف شکسته ومه و... اینهامنویاددیالوگ فیلم ربکامیندازه.پدرم نقاش بود و همیشه درخت میکشید، در واقع همیشه یک درخت خاص رو میکشید، چون اعتقاد داشت که آدم وقتی یه چیز بی نقص یا مکان دقیق کسی رو پیدا میکنه، دیگه نباید ولش کنه
3
sajjad ajami
۹ سال پیش
همه فیلمایی که من ازتارکوفسکی دیدم عالی بودبه همه دوستان پیشنهادمیکنم. آیینه- استاکر-سولاریس-آندره روبلف-نوستالژیا
2
rasool.hassani
۹ سال پیش
میدانید دو بار فیلم را دیدم ولی هنوز نفهمیدمش چرااااا؟؟؟؟
1
manaf1371.oa
۹ سال پیش
شب تاریک و بیم موج و گردابی به این هایل، کجا دادند حال ما سبکباران ساحلها
1
h.zolfagari
۹ سال پیش
سالیان دراز در حسرت خورشید اکنون ترسانیم از روشنایی روز
15
ahmad.noori3
۹ سال پیش
شاعرانه‌ای که اصلن مخاطب عام ندارد!
تارکوفسکیِ این فیلم با دیگر فیلم‌هایش متفاوت است... حتا با آینه... غیر از پیچیده بودن داستان، کارگردانی تارکوفسکی هم پیچیده شده... و البته شخصی! «نوستالژیا» در واقع همان زندگی تارکوفسکی است که به تصویر کشیده شده. فرم در خدمت داستان، و مثل همان عمل می‌کند. و نتیجه‌اش می‌شود شعری که برای درکش باید یک‌بار دیگر در این فضا زندگی‌ کنیم...
این فیلم را دوست داشتم، مثل تمام آثار این کارگردان... اما به نظر بنده، اگرچه بسیار پیچیده بود، اما بهترین فیلم آندره تارکوفسکی محسوب نمی‌شود! (با احترام به نظر تمامی اساتید سینما)
0
salar.alimardani
۱۰ سال پیش
khoda vandegaar Tarkovskiy
1
hamidhashemi3
۱۰ سال پیش
سلام دوستان عزیز یک سوال داشتم برای آشنایی بیشتر با سینما و لذت بردن از فیلم و توانایی تحلیل فیلم و همچنین ادبیات نقد باید از کجا وبا چه کتاب هایی شروع کرد؟ از آقای مولوی / darren۲۴ / abi kalantary و هر کدوم از دوستان که بتونند کمک کنند ممنون میشم
2
افشین صحابه تبریزی
۱۱ سال پیش
پیدا کردن این فیلم برام مثل یک رویا شده بود..........................
13
saeedmolavi95
۱۱ سال پیش
شاهکار های یگانه شاعر سینما رو حتما دانلود کنید فیلم هاش به احساساتتون حرف میزنه
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بسیار بسیار عارفانه ....
بی نظیر بود این فیلم
یک قطره بعلاوه یک قطره، یک قطره بزرگتر میسازه نه دو تا قطره!
این دیالوگ و اون یک به علاوه یک مساوی با یک واقعا به فکر فرو می برد ادم ....
حس میکردم اون شمع هم نماد اششراق بود هرچه باشی تارکوفسکی با عرفان وفلسفه ماهم اشنایی داشنه
ولی از نظر من (واقعاً بیسواد و کج سلیقه) باید از سطح به عمق رسید ، یعنی باید تمام روابط و دیالوگها و بازیها و هرآنچه که دیدنی است کاملاً منطقی و قابل باور باشد و سپس اگر دغدغه ای داریم(که باید داشته باشیم برای خلق هنر) در پس داستان و اتفاقات طبیعی و واقعی قابل درک که رویت میشود ، بیان کنیم ، اگر وتنها اگر هنرمند باشیم . درک یک حس در عالَم مهم است ولی توانایی چشاندن آن حس،تفاوت هنرمند با دیگران است.
رسیدن به نظم از بی نظمی هنر است ، رگه یِ دست نخورده یِ طلا زیر خروار ها تن خاک یافت میشود نه در گاوصندوق خزانه داری ، سنگ و خاک را باید الک کرد تا الماس یافت نه اینکه الماس الک کنیم و سنگ به چنگ آریم. ( دیگر نمیدانم چگونه و به چه زبانی آنچه دیدم را بیان و نقد کنم به شکلی که به عشاق برنخورد )
واقعاً نمیدانم و نمیتوانم حسی آدمیزادی درک کنم وقتی رفتاری حتی شبیه به یک آدمیزاد هم نمیبینم.
سرشار از شگفتی ست .
نوستالژی همچون شمعی ست که در دستان ماست .
ما کجا ایستاده ایم ؟ . در مقابل طوفانی از احوالات که آینده برایمان میوزاند .
و مدام بیم آن داریم که خاموش نشود این شعله ی کوچک. آدمی به نوستالژی زنده است .
هر چه قدر هم که بگوید که ای شیخ حال را دریاب ، باز در تنهایی خود سراغ خاطرات از دست رفته اش را میگیرد .
و شاید اشکی بریزد و به دوردستی خیره شود .
نوستالژی چیست ؟
آیا نوستالژی یکی از احساسات انسان میباشد که تنها در مواجهه با گذشته و وقایع درک شده توسط ادراک ما معنا میابد؟
شاید عده ای اینطور تصور کنند که نوستالژی تنها احساسی غم انگیز است که در انسان شور گذشته را تداعی میکند ..
اما استاد تارکوفسکی اینچنین دیدی نسبت به نوستالژی ندارد
استاد، نوستالژی را درکی مافوق بشری از وقایع ساده ی خاکی میداند که همچون ایمان میتواند انسان گمشده در خارج را راه نمایاند؛
تارکوفسکی به این حس ، ماهیتی مادی نمیدهد بلکه منشا این حس را دور افتادن از وطن حقیقی انسان ، یعنی خویشتن و ایمان میداند و این دیدگاه را به صورت کاملا شاعرانه در قاب دوربین خویش نمایش میدهد ...
بار ها با این اثر تولد را تجربه کردم ۱۰/۱۰
سکوت شکست
اما هر تکه اش فریادی شد
که در حصار بین دو آینه به دام افتاد
آیا باید بر او بخشید
که گاهی بی ملاحظه
فریاد در گوش کران را به سکوت ترجیح می دهد؟
وقتی دیوانگان
هوشیاران را به سوی بیداری نقب می زدند
فرشتگان بر در اتاق می کوبیدند
اما قصه اهریمن سر دراز داشت
آمرزش برایش کافی ست؟
او همخوابه با صبح در زمستانی مه آلود
با ذره بین در جستجوی الهام است
خیلی جالبه تنها کارگردانیه که وقتی میشینه پای فیلمهاش حتی یکبارهم نگاه نمیکنی که چقدر از فیلم مونده از ترس اینکه نکنه اخراش باشه . خدایا شکرت که در زمانی زندگی میکنیم که میتونیم از دیدن فیلمهای تارکوفسکی لذت ببریم
این فیلم عشق است
بنظرموجود همچین فیلمی یه تلنگر برای فیلمسازاییه که تمام فکر و ذکرشون شده کسب موفقیت و جایزه در حالی که بقول معروف اصل رو فراموش میکن....
در به در به دنبال معنی و مفهوم در این فیلم بگردید !
نظرشخصی: کسی که ضعف رو نمیتونه ببینه , درکی از خوبی نداره !
برای من سینمای تارکوفسکی با خروج از شوروی به پایان رسید . دو فیلم آخرش یعنی نوستالژیا و ایثار به شدت نا امیدکننده هستند .
زیبا و شاعرانه عالی بود
نوستالژیا
شاید کدر ترین و نامفهوم ترین کار تارکوفسکی
نوستالژیا شخصی ترین کار وی است.
احساسات ترک وطن (روسیه) و خانواده تارکوفسکی فقط در کارکتر گورچاکف نمایان نمی شود ، بلکه بخشی دیگر از او در دومنیکو منعکس است.
هنگامی که گورچاکف دومنیکو را در خانه اش ملاقات می کند ،فضای بمباران شده ای که از سقف های آن آب باران می ریزد، و یک معادله یغیر منطقی۱=۱ ۱بر روی دیوار نصب شده است، دومنیکو یک بطری را بر می دارد و دو قطره بر روی دستانش می ریزد و می گوید: یک قطره یک قطره ، یک قطره ی بزرگتر را می سازد ، نه دو تا
چیزی که تارکوفسکی می خواهد بگوید این است که گورچاکف و دومنیکو دو روی یک سکه اند ؛ هنرمند و مرد دیوانه همدیگر را درک می کنند ، چرا که آنان قسمتی از یک فرد هستند.
از آنجا که نوستالژیا یک هنر انتزاعی است ، این تنها بخشی از جنبه های تمثیلی آن است که خودش را برای تفسیر باز می گذارد.
پ.ن: این اولین فیلم اندری تارکوفسکی در خارج از وطن است ، و بر خلاف عباس کیا رستمی (شاعر سینمای معاصر) کهوقتی از ایرانبیرون آمد و دیگر فیلمی در آن جا نساخت و ساخت فیلم هایش را در رابطه با ایران به اتمامرساند ؛ شاعر برجسته ی روح و معنویات (تارکوفسکی)، ثابت کرد که وقتییک کارگردان روسی میهن خود را به نام آزادی هنری ترک می کند ، ا هنوز می تواند زندانی خاطراتی باشد که به همراه خود برده است .
برایصحنه ای که اندری در آینه به جای عکس خود تصویر دومینیکو رو می بینه :
آینه‏ی کلی ترا دیدم ابد ** دیدم اندر چشم تو من نقش خود
گفتم آخر خویش را من یافتم ** در دو چشمش راه روشن یافتم‏
گفت وهمم کان خیال تست هان ** ذات خود را از خیال خود بدان‏
نقش من از چشم تو آواز داد ** که منم تو تو منی در اتحاد
(مولانا)
سالیان دراز در حسرت خورشید، اکنون ترسانیم از روشنایی روز.
چقد زیبا بود نوستالژیا تارکوفسکی.
این فیلم فلسفه و ادبیات است.
تک تک سکانس های این فیلم سنگین است.
تارکوفسکی واقعا فیلسوف و شاعر بزرگی است.
فرم در خدمت محتواست و محتوا در خدمت فرم است.!
آن هم چه محتوایی! چه فرمی.!
دیگر چه میخواهید از سینما؟!
نوستالژیا رو باید دید و مرد.!
مرگ را دانم ولي تاكوي دوست، راه اگر نزديک تر داري بگو
بعضی عناصرفیلم های تارکوفسکی درفیلماش همیشه هست آب که هم ازسقف چکه می کندوهم روان است وسگ وسقف شکسته ومه و...
اینهامنویاددیالوگ فیلم ربکامیندازه.پدرم نقاش بود و همیشه درخت میکشید، در واقع همیشه یک درخت خاص رو میکشید، چون اعتقاد داشت که آدم وقتی یه چیز بی نقص یا مکان دقیق کسی رو پیدا میکنه، دیگه نباید ولش کنه
همه فیلمایی که من ازتارکوفسکی دیدم عالی بودبه همه دوستان پیشنهادمیکنم.
آیینه- استاکر-سولاریس-آندره روبلف-نوستالژیا
میدانید دو بار فیلم را دیدم ولی هنوز نفهمیدمش چرااااا؟؟؟؟
شب تاریک و بیم موج و گردابی به این هایل، کجا دادند حال ما سبکباران ساحلها
سالیان دراز در حسرت خورشید اکنون ترسانیم از روشنایی روز
شاعرانه‌ای که اصلن مخاطب عام ندارد!
تارکوفسکیِ این فیلم با دیگر فیلم‌هایش متفاوت است... حتا با آینه...
غیر از پیچیده بودن داستان، کارگردانی تارکوفسکی هم پیچیده شده... و البته شخصی!
«نوستالژیا» در واقع همان زندگی تارکوفسکی است که به تصویر کشیده شده. فرم در خدمت داستان، و مثل همان عمل می‌کند. و نتیجه‌اش می‌شود شعری که برای درکش باید یک‌بار دیگر در این فضا زندگی‌ کنیم...
این فیلم را دوست داشتم، مثل تمام آثار این کارگردان... اما به نظر بنده، اگرچه بسیار پیچیده بود، اما بهترین فیلم آندره تارکوفسکی محسوب نمی‌شود!
(با احترام به نظر تمامی اساتید سینما)
khoda vandegaar Tarkovskiy
سلام دوستان عزیز یک سوال داشتم برای آشنایی بیشتر با سینما و لذت بردن از فیلم و توانایی تحلیل فیلم و همچنین ادبیات نقد باید از کجا وبا چه کتاب هایی شروع کرد؟
از آقای مولوی / darren۲۴ / abi kalantary و هر کدوم از دوستان که بتونند کمک کنند ممنون میشم
پیدا کردن این فیلم برام مثل یک رویا شده بود..........................
شاهکار های یگانه شاعر سینما رو حتما دانلود کنید فیلم هاش به احساساتتون حرف میزنه