
بازرس «کانرز» (استاتم) به همراه یک پلیس تازه کار بنام «دکر» (فیلیپ) فرماندهی عملیاتی بر علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند. سارقان که سردسته شان فردی به نام «لورنز» (اسپاینز) است بدون دزدیدن حتی یک پنی از بانک، آنجا را ترک می کنند. اما طولی نمی کشد که مشخص می شود آنها ویروسی را در سیستم بانک وارد کرده اند، و از این طریق یک میلیارد دلار را از حساب های مختلف ربوده اند...

یوری اورلوو (نیکلاس کیج) یک دلال اسلحه است. او کارش را با فروختن اسلحه به اوباش خیابانی شروع می کند و بعد از گذشت ۱۰ سال، با یک فرمانده ارتشی افریقایی قرارداد فروش سلاح می بندد. از طرفی یک مامور پلیس بین الملل نیز او را تعقیب می کند و در این بین او میان وسوسههای نفسانی برای ادامه به این تجارت و عذاب وجدان بخاطر این تجارت کثیف، می ماند.


سریال جذاب و دوست داشتنی است با دیالوگ های جالب و طنزی.بخش معمایی سریال دارای پیچیدگی زیادی هست و میشه گفت تا اخر سریال تقریبا نمیشه به طور قطعی گفت که قاتل و دلیل قتل چه چیزی است.در کنار این قتل ها و جسدها ! به زیبایی روابط اجنماعی شخصیت ها با یکدیگر به تصویر کشیده شده است طریقه ی برخورد متفاوت افراد با مسائل و مشکلات شخصی و …

یک دختر نوجوان لال بنام «دات» (کامیلا بل) بعد از مرگ پدرش، سرپرستی او به خانواده ای سپرده میشود که خودشان هم یک دختر نوجوان بنام «نینا» (الیشا کاتبرت) دارند. در ابتدا رابطه میان دات و نینا چندان جالب نیست، اما رفته رفته آن دو میفهمند که نقاط اشتراک زیادی با هم دارند. طولی نمیکشد که دات به یک راز پی میبرد که به نینا و پدرش مربوط است...