
سال ۱۵۸۵. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه ي پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه ي اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...

استراليا، دهه ي ۱۸۸۰. «برادران برنز» به دليل جنايت و اذيت و آزار مردم از دست قانون فراري هستند. تا اين که دو تن از برادرها به نام هاي «چارلي» (پيرس) و «ميکي» (ويلسن) دستگير مي شوند. پليس بريتانيايي، «سروان استنلي» (وينستون) به «چارلي» پيشنهاد مي کند که اگر بتواند برادر سوم، «آرتور» (هيوستن)، را بيابد و بکشد، حاضر است «چارلي» و «ميکي» را از مجازات برهاند...