
چارلز بلیکی، یک مرد آمریکایی آفریقاییتبار که در شهر سگ هاربر زندگی میکند، در یک وضعیت بغرنج گرفتار شده، شانس به او رو نکرده و در آستانه از دست دادن خانه اجدادی خود قرار دارد. در این میان، یک تاجر سفیدپوست عجیب و غریب با لهجه اروپایی به او پیشنهاد میدهد که زیرزمین خانهاش را برای تابستان اجاره کند.

جان به همراه خانوادهاش به یک شهر کوچک و روستایی نقل مکان میکند. او در آنجا با همسایهای مرموز به نام تامی آشنا میشود که به نظر میرسد اسرار تاریکی را پنهان کرده است. با گذشت زمان، شیفتگی و کنجکاوی جان نسبت به تامی افزایش مییابد، در حالی که همسرش، فیونا، به او مشکوک میشود. این شک و تردید فیونا، زنجیرهای از اتفاقات خطرناک را به راه میاندازد که به تدریج حقیقتهای پنهان و خشمهای سرکوبشده همه شخصیتها را آشکار میکند...

پدری به همراه پسرش وارد یک مهمانی رِیو در دل کوههای جنوب مراکش میشوند. آنها به دنبال «مار» (Mar)، دختر و خواهر خانواده هستند که ماهها پیش در یکی از این مهمانیهای شبانهروزی ناپدید شده است. در میان موسیقی الکترونیک و فضایی سرشار از آزادی ناآشنا، آنها عکس او را به طور مداوم به حاضران نشان میدهند. در حالی که امیدشان رو به افول است، تسلیم نمیشوند و به دنبال گروهی از شرکتکنندگان میروند که عازم آخرین مهمانی در بیابان هستند.






