دانش آموز دبیرستانی «نیک اولری» که عضو دو گروه موسیقی هم هست، شبی در منهتن با دختری بنام «نورا سیلوربرگ» آشنا می شود، دختری که از نیک تقاضا می کند به مدت ۵ دقیقه نقش دوست پسرش را بازی کند...
یک آدم خلافکار به نام جان کریز در تلاش برای انتقام گرفتن از دانیل و استادش میاگی است. اما…
تولسای اوکلاهما، اواخر دهه ی ۱۹۶۰. درگیری های دار و دسته های نوجوانان و جوانان، «گریسرها» و «ساک ها»، نتایج غم انگیز و تراژیکی به بار می آورد. شرح فیلم: اثر بلند پروازانه ی دیگری از کوپولا، که با وجود داشتن لحظه ها و صحنه های تأثیرگذار و ماندنی، فیلمی است متوسط. موسیقی کارمینه کوپولا با عظمت است و بازی همه ی بازیگران نوجوان فیلم از هاوئل در نقش اصلی تا تام کروز در یک نقش فرعی فوق العاده است. یک مجموعه ی تلویزیونی (۱۹۹۰) نیز بر مبنای فیلم ساخته می شود.
داستان سریال در مورد دو جوان به نام های ماریان و کانل است که هر دو در یکی از شهرهای کوچک ایرلند زندگی می کنند. آنها از دوران دبیرستان با یکدیگر همکلاسی بودن و همچنان در کالج نیز همراه باهم تحصیل می کنند. کانل دانش آموزی موفق، باهوش و خوش تیپ است، اما ماریان در میان همکلاسی ها محبوب نیست و همواره از سوی بقیه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. ولی زمانی که وارد دانشگاه می شوند تغییراتی در زندگی ماریان رخ می دهد و او در دانشگاه فردی محبوب و زیبا شناخته می شود. روابط ماریان و کانل روز به روز پیچیده تر می شود و این دو سعی می کنند تا…
ماجراي نوجوانان در شهري کوچک در ايالت تکزاس. اغلب اين ماجراها با بسته شدن تنها سالن سينماي شهر، متعلق به «سام شير» (جانسن) و عزيمت «دوئين» (بريجز)، براي خدمت در ارتش در کره پايان مي گيرند...
دختری با توانایی دیدن رنگ قلب‌ها، به همراه دو نفر دیگر، گروه موسیقی‌ای را تشکیل می‌دهد...
چهار دوست که در گذشته رازهایی برای خود داشتند ناگهان با شخصی نامعلومی مواجه میشوند که قصد دارد تمام رازهای آنها را فاش کند و آنها سعی میکنند تا با او مقابله کنند. این سریال در فصل اول با بینندگان و طرفداران بسیاری مواجه شد که همین امر ، عوامل ABC Family را برای تمدید ، ساخت و پخش فصل دوم ، ترغیب کند …
«اريک» (دويلن) و «الکس» (فراست) دو دوست صميمي، در دبيرستان خوش نامي در حومه ي پورتلند مشغول به تحصيل اند. اين دو نوجوان، مسحور شمايل نگاري هاي آلمان نازي هستند، از ويدوگيم هاي خشن لذت مي برند و خيلي خونسردانه نقشه مي کشند که چطور حمله اي غافل گيرانه به مدرسه انجام دهند...
دانش‌آموزی که از زندگی یکنواخت مدرسه خسته شده بود، با کشف علاقه‌اش به نقاشی، مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.
