
اندی دیگه بزرگ شده است و کم کم روانه رفتن به دانشگاه میشود و اسباب بازی هایش که وودی و باز هم جزء آنها هستند قرار است که داخل اتاق زیرشیروونی انبار شوند. ولی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به صورت تصادفی دور انداخته میشوند و بعد از گذراندن ماجراهایی، خود را در یک مهدکودک می یابند.

داستان در مورد کودک سیاه پوستی(جیدن اسمیت) است که به همراه مادرش از آمریکا به چین مهاجرت نموده است و در آنجا که مهد هنر های رزمی جهان است به مشکل بر می خورد و به صورت خودمونی تر با دیگران درگیر می شود و چون از هنر های رزمی هیچی بلند نبوده است مدام از دیگر بچه ها کتک می خورد این روال آنقدر او را اذیت می کند که تصمیم می گیرد هر جور شده به کشورش باز گردد ولی ناگهان با استاد کونگ فویی(جکی چان) آشنا می شود که تصمیم می گیرد به او هنر های رزمی را آموزش دهد…

آقای سدریک براون که همسرش را از دست داده مجبور است تا از هفت کودک نا آرام و بسیار شلوغ خود به تنهایی مراقبت کند. او تصمیم می گیرد تا پرستاری برای نگهداری از بچه ها استخدام کند اما این کار آن طور که به نظر می رسد چندان ساده نیست. سرانجام شانس با ظاهر شدن پرستاری به نام نانی مک فی به سراغش می آید. زنی اسرار آمیز با قدرتی جادویی و تنها کسی که از پس هفت کودک شلوغ بر می آید…