
در درون یک سفینه ی فضایی دو فضانورد در اتاقی از خواب بیدار می شوند، در حالی که هیچ چیز را به خاطر نمی آورند. آنها برای پیدا کردن آنچه رخ داده است شروع به جستجو در فضا پیما می کنند. کم کم آنها متوجه می شوند که باید اتفاق وحشتناکی رخ داده باشد زیرا جسدهایی متلاشی شده پیدا می کنند و متوجه می شوند که در سفینه تنها نیستند و موجودی ناشناس نیز با آنها همراه است...

&#۰۳۹;لورا برچ&#۰۳۹; پس از اینکه مصرف بیش از حد جانش را به خطر می اندازد ، از فشار شدید دنیای تبلیغات فرار میکند تا به ریشههای خود بازگردد. لورا با پذیرفتن دعوت به خانه از طرف مادر غریبه اش، امیدوار است که زمان دوری در دهکده منزوی انگلیسی به آرام کردن شیاطین خشمگین درون او کمک کند. او به زودی متوجه می شود که مردم محلی شهر همگی از یک راز تاریک غیرقابل بیان محافظت می کنند - رازی که نه تنها مادرش بلکه سرنوشت وحشتناک خودش را نیز درگیر می کند...