فیلم سال کبیسه داستان یک زن جوان بنام آنا (امی آدامز ) است که طبق یک برنامه ریزی دقیق بر پایه یک سنت دیرینه ایرلندی که به خانم ها اجازه میدهد در روز ۲۹ فوریه به عشق خود پیشنهاد ازدواج دهند قصد دارد در روز ۲۹ فوریه از معشوقه خود تقاضای ازدواج کند اما همه چیز دست به دست هم داد تا این اتفاق به شکل دیگری بیفتد...
مریل و پاول یک زوج هستند که چندان رابطه ی خوبی با یکدیگر ندارند و زندگی زناشویی اونها خیلی بی حس و بی تفاوت شده است. تا اینکه یک اتفاق مسیر زندگی این دو و تغییر میدهد. این دو شاهد یک قتل میشوند و پس از این ماجرا دولت فدرال برای حفظ جان این دو نفر از دست قاتل تا زمانی دستگیری این دو نفر را به یک شهر کوچک منتقل می کند...
جین ( مریل استریپ) مادر سه فرزند بالغ ، و صاحب یک رستوران و نانوایی است و نزدیک به یک دهه است که از شوهرسابق خود جیک ( بالدوین) جدا شده است. او به تازگی با مرد معماری بنام آدام ( استیو مارتین ) رابطه عاطفی ایجاد کرده ، پس از ملاقات شوهر سابقش احساس می کند هنوز به او علاقه مند است و همین مسئله او را دچار سردرگمی می کند...
این انیمیشن بر اساس افسانه ای معروف ساخته است. داستان از آنجا شروع می شود که پرنسی توسط جادوگری خبیث به قورباغه تبدیل می شود و پرنس نیز برای رهایی از این جادو باید توسط پرنسسی بوسیده شود...
مرد جوانی تصمیم می گیرد عشق خود را فدای بدست آوردن خوشبختی دیگران کند و دختر آروزهایش را به ازدواج پس آرزوهایش در بیاورد...
بورک روانشناس و نویسنده ی کتاب هایی است که به مردم کمک می کند تا بر مشکلات و غم و اندوه های زندگی اشان غلبه کنند و در این کار خود نیز بسیار موفق و مشهور است. او در یکی از سفرهایش که برای انجام مراسم معرفی کتاب و جلسات روانشناسی است...
داستان فیلم در مورد نویسنده ای است که در دنیایی زندگی می کند که دروغ گفتن معنا ندارد. و اکنون او با کارهایش دروغ را برای مردم اختراع می کند و مفهوم دروغ را عرضه می کند...
ابی ریچتر (کاترین هیگل) تهیه کننده یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی در ساکرامنتو ، کالیفرنیا است. او به طور قطعی به عشق حقیقی اعتقاد دارد و از حامیان سرسخت کتاب هایی مثل مردان مریخی و زنان ونوسی است. او بعد از یک روز خسته کننده به خانه بر می گردد و یک شوی تلویزیونی با نام “حقیقت تلخ” با مجری گری مایک چادوی (جرارد باتلر) می بیند. برنامه ای که درباره روابط با بد بینی صحبت می کند. ابی به برنامه او تماس می گیرد و با او جر و بحث می کند بعد فردا او را در ایستگاه تلویزیونی می بیند و میفهمد که تهیه کننده برنامه اوست…
داستان فیلم در مورد پسری است که در سال آخر دبیرستان و فارغ التحصیلی است و اکنون عاشق بهترین دختر دانشکده شده است. اما این پسرک خجالتی و گوشه گیر هیچ تناسبی با دخترک شاد و شلوغ ندارد. اما وقتی که ریچ در جمع تمام دوستانش عشقش به بث کوپر را بیان میکند. همه شوکه می شوند و جدالی میان او و دوست پسر بث کوپر آغاز می شود...