
سانتیاگو مونز ( کانو بکر ) به همراه دوستان انگلیسی خود لیام آدامز ( جی جی فیلد ) و چارلی بریتویت ( لئو گرگوری ) در رئال مادرید بازی می کند. آنها هنگام بازگشت از صحنه فیلمبرداری یک فیلم تصادف کرده و سانتیاگو برای سه ماه نمی تواند بازی کند. بازی های جام جهانی آغاز شده و لیام بهمراه چارلی برای انگلیس بازی می کنند. چالی هنوز از مصدومیت تصادف کاملا رها نشده و لیام نیز درگیر زندگی گذشته خود و همسر سابقش است...

«وایولا» دختری علاقهمند به فوتبال است، اما نمی تواند در تیم فوتبال دختران بطور حرفهای بازی کند. بعد از اینکه برادر دوقلویش «سباستین» برای چند هفته به لندن میرود، او تصمیم می گیرد خودش را بعنوان یک پسر جا بزند و به مدرسه جدید سباستین برود. طولی نمی کشد که او عاشق یکی از هم تیمیهایش بنام «دوک» می شود و خیلی زود می فهمد که تنها کسی نیست که عاشق دوک است.

داستان روایتگر شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران-بحرین را برای ورود ایران به جام جهانی ببینند تا جای کسانی را که در بازی ایران-ژاپن جان خود را از دست داده اند خالی نباشد آنهاهرکدام با لباسی مبدل سعی میکنند وارد ورزشگاه بشوند اما تعدادی از آنها به دلیل ممنوعیت ورود زنها به استادیوم دستگیر میشوند...

جس ( پارميندير ناگرا ) دختری هیجده ساله از يک خانواده هندی ساکن شهر لندن است. جس با تمام دختران همسن و سال خود متفاوت است و نگاه متفاوتی به پسران دارد. برای او پسران به سادگی همبازی فوتبال در پارک نزديک خانه هستند. در واقع برای جس تنها دو چيز بسيار مهم در زندگی وجود دارد، فوتبال و ديويد بکهام. خانواده متعصب او بویژه مادرش از اين تفاوت فاحش او با سايرين در رنج هستند. روزی در پارک هنگام بازی فوتبال جس با جوليس ( کيرا نايتلی ) ملاقات ميکند و ...