

۲۰ سال بعد از پایان تمدن مدرن انسان ها بدنبال فراگیر شدن یک گونه عفونت قارچی، مردی بنام جوئل مامور می شود تا دختری ۱۴ ساله بنام اِلی را از محدوده قرنطینه به بیرون قاچاق کند. طولی نمی کشد که این دو باید برای زنده ماندن در دنیای خشن و وحشتناک خارج از محدوده ی امن، به یکدیگر تکیه کنند...

داستان درباره یک خرس قهوهای به نام بوگ است که اهلی شده و برای یک محیط بان کار میکند او با یک گوزن به نام الیوت آشنا شده و همین گوزن زندگی متمدن او را به هم می ریزد طوری که محیطبان مجبور میشود هر دوی آنها را به جنگل بازگرداند و آنها در تلاشی کورکورانه هستند تا از این جنگل فرار کرده و به شهر بازگدند در این میان یک شکارچی به دنبال آنهاست اما آنها با نقشه و با کمک یکدیگر تمام شکارچیان فراری میدهند اما به جنگل عادت کرده و دیگر به شهر باز نمیگردند...

سال ۲۰۰۹، دهرانی یک جوان روفی است که برای امرار معاش زغال سنگ می دزد و با مادربزرگش در ویرلاپالی زندگی می کند. او بیشتر وقت خود را با بهترین دوستانش سیدهام سوری سوریم و ونلا می گذراند. دارانی از دوران کودکی ونلا را دوست داشته ، اما بعداً متوجه می شود که سوری و ونلا عاشق یکدیگر هستند، جایی که او عشق خود را قربانی می کند و تصمیم می گیرد که ...