داستانی در مورد دوستی بین پدری که از لحاظ ذهنی می مشکل دارد، با دختر کوچک و دوست داشتنی اش، در حالی که پدر به جرم قتل و تجاوز به زندان افتاده است...
خانواده‌ای ایرلندی که به کار چوپانی مشغولند، از جنبه‌های مختلفی درگیر نبرد می‌شوند: کشمکش‌های درونی، دشمنی و کینه بین اعضای خانواده، و رقابت با یک کشاورز دیگر. مفاهیمی چون پدرسالاری، میراث خانوادگی و تکرار آسیب‌های روحی بین نسل‌ها، همگی در بستر فرهنگ ایرلند و با نگاهی از این منظر، مورد بررسی قرار می‌گیرند.
جم، زخمی از دوران کودکی که اعتماد او به عشق را از بین برده است، "بیمارستان عشق" را اداره می کند - تا اینکه هازال، یک معتقد به قدرت عشق، زندگی او را مختل می کند.
این فیلم داستان یک روزنامه نگار است که به دستور سر دبیر روزنامه ای که در آن فعالیت میکند به دبیرستان قدیمی اش میرود...
این فیلم داستان ملکه ای بزرگ و قدرتمند به نام تومیریس را به تصویر می کشد و…
در حالی که بریتانیا عمیقاً درگیر یک جنگ سرد دوم است، وزارت دفاع این کشور به دنبال یک سلاح تحول‌آفرین می‌گردد. برنامه‌نویس وینسنت مک‌کارتی ناخواسته پاسخی برای این نیاز ارائه می‌دهد: «ماشین»، یک سایبورگ فوق‌العاده قدرتمند. اما هنگامی که یک اشکال برنامه‌نویسی باعث نابودی آزمایشگاه او می‌شود، مک‌کارتی تلاش‌های وسواس‌گونه خود را به زیرزمین منتقل میکند، دور از چشم‌های کنجکاو.
عکاس مد سي و هفت ساله اي به نام «رافي» (تورمن) که تازه از شوهرش جدا شده مرتب در جلسات روان درماني «دکتر ليزا متسگر» (استريپ) شرکت مي کند. او با مرد جوان بيست و سه ساله اي به نام «ديويد» (گرين برگ) آشنا مي شود و با توصيه هاي «ليزا» رابطه اي صميمانه با او برقرار مي کند. اما بعد روشن مي شود «ليزا» مادر «ديويد» است و از رابطه ي پسرش با «رافي» چندان رضايتي ندارد...
«جک ماريسن» آتش نشان جواني است که در واحد آتش نشاني «نردبان ۴۹» اداره اش به رهبري «کاپيتان مايک کندي» مشغول به کار است. او در هنگام فرونشاندن آتشي سهمگين، در عمارتي که در آتش مي سوزد، گير مي افتد و گذشته اش را مرور مي کند...
زندگی یک زن در شهر زیبای هلند، میشیگان، پس از کشف رازی پیچیده توسط او و دوستش، دستخوش تغییرات اساسی می‌شود.