

داستان در چین باستان اتفاق می افته. جنگ همه جا سایه انداخته و مردم دونه دونه دارن میمیرن. شین و هیو دو پسری هستن که به خاطر جنگ یتیم شدن و صبح تا شب توی جنگل تمرین میکنن تا بتونن روزی فرمانده ارتش بشن و این جنگ رو تموم کنن. اما یه روز فرمانده شو بونکون هیو رو میبینه و هیو چشمشو میگیره . به اون اجازه میده که به عنوان کلفت توی قصر خدمت کنه. اما بعد توی قصر درگیری ای پیش میاد و هیو زخمی میشه و فرار میکنه و نقشه ای رو به شین میده و ماجراجویی شروع میشه

در سال ۱۸۷۸، ۲۹۲ سامورایی برای نبردی مرگبار گرد هم میآیند؛ نبردی که جایزهای ۱۰۰ میلیارد ینی وعده داده است. به هر شرکتکننده یک نشان چوبی داده میشود و آخرین بازماندهای که به توکیو برسد، برنده خواهد بود. «شوجیرو ساگا» برای نجات خانواده بیمار خود در این بازی خطرناک بقا شرکت میکند...







