

وقتی یه تراژدی خونوادگی زندگیش رو زیر و رو میکنه، تورو هوندای دبیرستانی ۱۶ ساله مجبور میشه زندگیش رو به دست بگیره و بره... به یه چادر! بدبختانه خونه جدیدش رو توی یه ملک شخصی متعلق یه قبیله مرموز به اسم سوما سر هم میکنه و خیلی طول نمیکشه که مالکین راز اون رو میفهمن. ولی تورو خیلی زود میفهمه که اون خانواده بهش پیشنهاد سرپرستی دادن و سوماها هم رازهای خودشون رو دارن...

فیلم درباره یک روانپزشک است که از کابوس هایی وحشتناک از آثار هنری او را عذاب میدهند ، او تصمیم میگیرد با کمک از چهار نفر از بیمارانش که دزدان حرفه ای هستند این آثار هنری را بدزدند زیرا معتقد است با از بین بردن این آثار ، کابوس ها نیز ناپدید میشوند، او را بعنوان جمع کننده میشناسند.


امپراطوری کبیر “یان” در جهانی که احترام تنها از طریق قدرت بهدست میآید شکل گرفته. در این امپراطوری کبیر، چهار خاندان وجود دارند، که برتر از هر خاندان دیگری هستند. در میان آنها، واقعهای خاص در خاندان “لین” موجب تبعید فردی مشخص میشود که به دنبال آغازی برای خانواده خود بود، به امید روزی که دوباره از سوی خاندان لین به رسمیت شناخته شود، و به آنها ملحق شود… اعلام وجودی از سوی خانواده تبعید شده خاندان بزرگ لین، زمانی که “لین دانگ” پسری جوان بود، اون بدون قدرت، نطاره گر بود که پدر مستعدس چگونه توسط اعجوبه خاندان لین، “لین لانگتیان” درهم شکسته و مغلوب شد.با پدری ناامید، پدر بزرگی با قلب شکسته، و خانوادهای در رنج، از از ان روز سرنوشت ساز، لین دانگ با هدفی بزرگ، برای گرفتن انتقام از کسی که همهچیز را از او و حتی بیش از آن را از خانوادهاش گرفته زندگی میکند. تنها با قدرت سلاح اراده و تصمیم، به لین دانگ ملحق شوید تا بیهیچ شناختی با او سرنوشتی بزرگتر از آن چه که او میپندارد کشف کنید، زمانی که قدم بر روی سنگ طلسمی اسرارآمیز میگذارد.

فیلم درباره دختر و پسری است که سرنوشتشان در طی دورانی که تعادل آب و هوایی به هم خورده به هم پیچیده می شود. هوتاکا موریزاکی، دانش آموز دبیرستانی که از خانه در جزیره ای در ژاپن فرار کرده، هینو آمانو را می بیند، دختری با قدرتی مرموز که می تواند تنها با دعا کردن هوا را آفتابی کند.


میوکی شیروگانه که به خاطر این که بالاترین نمرات کشور رو داشته یه نابغه به حساب میاد، رئیس شورای دانش آموزی آکادمی شوچین میشه و در کنار معاون زیبا و ثروتمند، کاگویا شینومیا کار میکنه. دانش آموزای اطرافشون بهشون میگن که در کنار همدیگه به یه زوج رومانتیک خیلی خوب تبدیل میشن. با این حال، حقیقت اینه که بعد از این که مدت زیادی رو با هم گذروندن، واقعا به هم احساساتی پیدا کردن: ولی هیچکدومشون حاضر نمیشه اعتراف کنه. ولی چون پای غرورشون وسطه جفتشون هدفشون اینه که از زبون همدیگه احساساتشون رو بیرون بکشن. حالا مبارزه عاشقانه ـشون شروع میشه!